در اساطیر مصری نام خدائی است که سر مجسمۀ آن به شکل سر گربه ساخته میشده است و هرودوت از آن به ’بوباست’ نام برده است، این نام از شهر بوباستیس گرفته شده و معبد معتبر این الهه در این شهر بوده است
در اساطیر مصری نام خدائی است که سر مجسمۀ آن به شکل سر گربه ساخته میشده است و هرودوت از آن به ’بوباست’ نام برده است، این نام از شهر بوباستیس گرفته شده و معبد معتبر این الهه در این شهر بوده است
بافتن، عمل بافندگی، بافته شده، تاروپود، نسج، در علم زیست شناسی دسته ای از یاخته ها که در بدن موجودی به هم پیوسته باشند، در علم زیست شناسی مجموع سلول هایی که شکل و ساختمان آن ها شبیه یکدیگر است و در بدن عمل مشترکی انجام می دهند مثلاً بافت ماهیچه ای، بافت عصبی، بافت استخوانی، بافت اسفنجی
بافتن، عمل بافندگی، بافته شده، تاروپود، نسج، در علم زیست شناسی دسته ای از یاخته ها که در بدن موجودی به هم پیوسته باشند، در علم زیست شناسی مجموع سلول هایی که شکل و ساختمان آن ها شبیه یکدیگر است و در بدن عمل مشترکی انجام می دهند مثلاً بافت ماهیچه ای، بافت عصبی، بافت استخوانی، بافت اسفنجی
دهی از دهستان سیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 37 هزارگزی جنوب خاور دیلم و 6 هزارگزی خاور راه فرعی دیلم به گچساران در جلگه واقع است، ناحیه ای است گرمسیر و مرطوب ومالاریایی و دارای 380 تن سکنه، آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آن کشت غلات (دیمی) و شغل مردمش زراعت و راه آن فرعی است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، خرمایی است طیب و زردرنگ، (تاج العروس)، میوه ای است زردرنگ نفیس، (آنندراج) (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان سیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 37 هزارگزی جنوب خاور دیلم و 6 هزارگزی خاور راه فرعی دیلم به گچساران در جلگه واقع است، ناحیه ای است گرمسیر و مرطوب ومالاریایی و دارای 380 تن سکنه، آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آن کشت غلات (دیمی) و شغل مردمش زراعت و راه آن فرعی است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، خرمایی است طیب و زردرنگ، (تاج العروس)، میوه ای است زردرنگ نفیس، (آنندراج) (ناظم الاطباء)
حس کننده، قوه نفسانی که اشیا را حس کند قوه حس کننده: حاست بینایی (باصره) حاست شنوایی (سامعه)، توضیح حاست یا حسه عبارت از قوتی است که دریا بنده جزئیات جسمانیه است و قوای حاسه ظاهره در انسان پنج است و باطنه نیز پنج است. هر یک از قوای دریابنده را حاسه و، جمع آنها را حواس نامند
حس کننده، قوه نفسانی که اشیا را حس کند قوه حس کننده: حاست بینایی (باصره) حاست شنوایی (سامعه)، توضیح حاست یا حسه عبارت از قوتی است که دریا بنده جزئیات جسمانیه است و قوای حاسه ظاهره در انسان پنج است و باطنه نیز پنج است. هر یک از قوای دریابنده را حاسه و، جمع آنها را حواس نامند