بیزانس. (مفاتیح خوارزمی) ، مصالح هر چیز چنانچه رشتۀ تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، بمعنی حرزی است که در درون آن دعا گذاشته به بازو می بندند. (شعوری ج 1 ورق 156)
بیزانس. (مفاتیح خوارزمی) ، مصالح هر چیز چنانچه رشتۀ تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، بمعنی حرزی است که در درون آن دعا گذاشته به بازو می بندند. (شعوری ج 1 ورق 156)
بیزانطیه. معرب بیزانس: فانه ملک برومیه ثم انتقل الی بازونطیا. (حمزۀ اصفهانی ص 50). قسطنطین المظفر بن هلانی... اول پادشاهی رومیه کرد، پس (به بازونطیا آمد و آن را دیوار کشید. (مجمل التواریخ و القصص ص 134). و رجوع به بیزانطیه و بیزانس شود
بیزانطیه. معرب بیزانس: فانه ملک برومیه ثم انتقل الی بازونطیا. (حمزۀ اصفهانی ص 50). قسطنطین المظفر بن هلانی... اول پادشاهی رومیه کرد، پس (به بازونطیا آمد و آن را دیوار کشید. (مجمل التواریخ و القصص ص 134). و رجوع به بیزانطیه و بیزانس شود
دهی است جزء دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 13 هزارگزی جنوب رودسر و یک هزار و پانصدگزی رحیم آباد در کوهستان قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 300 تن جمعیت. آبش از چشمه، محصولش: لبنیات، شغل مردمش گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 13 هزارگزی جنوب رودسر و یک هزار و پانصدگزی رحیم آباد در کوهستان قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 300 تن جمعیت. آبش از چشمه، محصولش: لبنیات، شغل مردمش گله داری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ریسمانی باشد که در ایام عیدو جشن از جایی آویزند و زنان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند، (برهان قاطع)، مصحف بازپیچ (باذپیج)، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، ریسمانی بود که در ایام جشن و خوشی کودکان از بام و درخت بیاویزند و بر آن نشسته در هوا آیند و روند و آنرا اورک و کاژو و هلوچین نیز خوانند، (فرهنگ جهانگیری) : امن و عدل و استقامت در هوای ملک تو باد چون بازیگران بازی کنان بر باز پیچ، شمس فخری (از فرهنگ جهانگیری)، بادپیچ، (ناظم الاطباء)، و رجوع به بادپیچ شود
ریسمانی باشد که در ایام عیدو جشن از جایی آویزند و زنان و دختران بر آن نشسته در هوا آیند و روند، (برهان قاطع)، مصحف بازپیچ (باذپیج)، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، ریسمانی بود که در ایام جشن و خوشی کودکان از بام و درخت بیاویزند و بر آن نشسته در هوا آیند و روند و آنرا اورک و کاژو و هلوچین نیز خوانند، (فرهنگ جهانگیری) : امن و عدل و استقامت در هوای ملک تو باد چون بازیگران بازی کنان بر باز پیچ، شمس فخری (از فرهنگ جهانگیری)، بادپیچ، (ناظم الاطباء)، و رجوع به بادپیچ شود
نام قریه ای به کوفه در ساحل فرات، و گویند ابراهیم بدانجا نزول فرمود و از اینرو یهود مردگان را در آن بخاک سپارند تبرک را. (یادداشت مؤلف). نام ناحیه ای از کوفه. در اخبار است که ابراهیم خلیل بر خری از بابل خارج شد و لوط نیز همراهش بود تا به بانقیا رسید... اعشی گوید: فما نیل مصر اذ تسامی عبابه و لابحربانقیا اذا راح مفعما (الخ). وباز گوید: قدسرت مابین بانقیا الی عدن و طال فی العجم تکراری و تسیاری. در فتوح عرب نیز ذکر آن آمده است که چون خالد بن ولید به عراق آمد، بشیر بن سعد را به بانقیا فرستاد در برابر او فرخ بنداد با سپاهی برآمد ولی بشیر برآن سپاه چیره شد و فرخبنداد بقتل رسید. بشیر نیز مجروح شد و بازگشت و در عین التمردرگذشت. پس خالد، جریر بن عبداﷲ را به بانقیا فرستاد. بصبهری بن صلوبا با او مقابله کرد و سرانجام با هزاردرهم و یک طیلسان مصالحه کردند... (از معجم البلدان).
نام قریه ای به کوفه در ساحل فرات، و گویند ابراهیم بدانجا نزول فرمود و از اینرو یهود مردگان را در آن بخاک سپارند تبرک را. (یادداشت مؤلف). نام ناحیه ای از کوفه. در اخبار است که ابراهیم خلیل بر خری از بابل خارج شد و لوط نیز همراهش بود تا به بانقیا رسید... اعشی گوید: فما نیل مصر اذ تسامی عبابه و لابحربانقیا اذا راح مفعما (الخ). وباز گوید: قدسرت مابین بانقیا الی عدن و طال فی العجم تکراری و تسیاری. در فتوح عرب نیز ذکر آن آمده است که چون خالد بن ولید به عراق آمد، بشیر بن سعد را به بانقیا فرستاد در برابر او فرخ بنداد با سپاهی برآمد ولی بشیر برآن سپاه چیره شد و فرخبنداد بقتل رسید. بشیر نیز مجروح شد و بازگشت و در عین التمردرگذشت. پس خالد، جریر بن عبداﷲ را به بانقیا فرستاد. بصبهری بن صلوبا با او مقابله کرد و سرانجام با هزاردرهم و یک طیلسان مصالحه کردند... (از معجم البلدان).
نام شهری در مسیر اسکندر به مشرق، به روایت کنت کورث (کتاب 8 بند 2) اسکندر از بازریا به مرکند مراجعت کرد. (ایران باستان ج 2 ص 1730) ، شکافته به کاردو غیر آن: بریده دست خویش بر بر من فرود آورد، همه آن باز کرده راست گشت. (تاریخ سیستان)
نام شهری در مسیر اسکندر به مشرق، به روایت کنت کورث (کتاب 8 بند 2) اسکندر از بازریا به مَرَکند مراجعت کرد. (ایران باستان ج 2 ص 1730) ، شکافته به کاردو غیر آن: بریده دست خویش بر بر من فرود آورد، همه آن باز کرده راست گشت. (تاریخ سیستان)
احمد بن محمد بن ابی نصر. عالمی شیعی از اصحاب موسی علیه السلام بود. کتاب الجامع و کتاب المسائل از اوست و نیز کتاب روایات اواز رضا علیه السلام است. (از الفهرست ابن الندیم). مؤلف ریحانه الادب آرد: کنیت وی ابوجعفر یا ابوعلی و ازاکابر محدثین و علمای شیعه که در آغاز واقفی مذهب بود و بعدها مستبصر شد. بگفتۀ علمای رجال وثاقت و فقاهت وی مسلم و از اصحاب امام موسی (ع) بود و در خدمت حضرت رضا و حضرت جواد (ع) رتبتی بلند داشت. و کتاب النوادر و کتابهائی که ابن ندیم آورده از تألیفات اوست. وی بسال 221 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب)
احمد بن محمد بن ابی نصر. عالمی شیعی از اصحاب موسی علیه السلام بود. کتاب الجامع و کتاب المسائل از اوست و نیز کتاب روایات اواز رضا علیه السلام است. (از الفهرست ابن الندیم). مؤلف ریحانه الادب آرد: کنیت وی ابوجعفر یا ابوعلی و ازاکابر محدثین و علمای شیعه که در آغاز واقفی مذهب بود و بعدها مستبصر شد. بگفتۀ علمای رجال وثاقت و فقاهت وی مسلم و از اصحاب امام موسی (ع) بود و در خدمت حضرت رضا و حضرت جواد (ع) رتبتی بلند داشت. و کتاب النوادر و کتابهائی که ابن ندیم آورده از تألیفات اوست. وی بسال 221 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب)
یکی از نواحی قدیم ایطالیا در ساحل غربی شبه جزیره مزبور که قوم ازن در آنجا مسکن داشتند و پای تخت آن شهر سوئسا ارونکا بود که اکنون شهرسزا بجای آن بناشده است. چون مردم ازنیا از ساکنین بسیار قدیم ایطالیا بوده اند گاه شعرا مملکت مزبوررا نیز ازنیا خوانده اند. (لغت نامۀ تمدن قدیم)
یکی از نواحی قدیم ایطالیا در ساحل غربی شبه جزیره مزبور که قوم اُزُن در آنجا مسکن داشتند و پای تخت آن شهر سوئسا اُرونکا بود که اکنون شهرسِزا بجای آن بناشده است. چون مردم اُزُنیا از ساکنین بسیار قدیم ایطالیا بوده اند گاه شعرا مملکت مزبوررا نیز اُزُنیا خوانده اند. (لغت نامۀ تمدن قدیم)