جدول جو
جدول جو

معنی بازرو - جستجوی لغت در جدول جو

بازرو
تره ای است برگش چون برگ شاه اسپرم. (صحاح الفرس). تره ای است چون شاه اسپرغم که طبیبان بادرویه نویسند و آنرا از ادویۀ طبی نامند. و بادرنجبویه نیز گویندش. (فرهنگ اوبهی نسخۀ خطی کتاب خانه سازمان لغت نامه ص 19). بادرویه
لباس هرروزه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازور
تصویر بازور
(دخترانه)
نام پرندهایی کوچک خاکستری رنگ (نگارش کردی: بازر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بادرو
تصویر بادرو
نوعی ریحان با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سرخ رنگ، ریحان کوهی، بادروج، بورنگ، بوینگ، ترۀ خراسانی
باد سرخ، نوعی بیماری پوستی که به وسیلۀ میکروب استرپتوکک تولید می شود و از عوارض آن سرخی و تورم پوست بدن به ویژه گونه ها است، بادشنام، بادر، باد دژنام، بادژ، سرخ باد
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، ترنگان، ترنجان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
فرهنگ فارسی عمید
کسی که از طرف دولت یا رئیس یک اداره مامور تحقیق و رسیدگی به امری یا کاری می شود
فرهنگ فارسی عمید
کسی که از طرف اداره یا وزارتخانه ای مامور شود که به کارهای یک اداره یا بعضی از کارمندان آن رسیدگی کند، مفتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادرو
تصویر بادرو
ویژگی خانۀ تابستانی که از هر طرف باد در آن درآید، دریچه، منفذ، گذرگاه باد، بادگیر، بادخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازگو
تصویر بازگو
تکرار سخن، بازگفتن، بازگوینده
بازگو کردن: سخنی را تکرار کردن، سخن گفته را دوباره گفتن
فرهنگ فارسی عمید
لباس هرروزه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادرو
تصویر بادرو
بادرنجبویه
فرهنگ لغت هوشیار
مفتش، کسی که ماموریت پیدا میکند از کسی در مورد امری یا اتهامی تحقیق و وارسی کند، بازجوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
مامور جهت رسیدگی به کارهای اداره دیگر یا کارمندان آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازگو
تصویر بازگو
تکرار سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازور
تصویر بازور
باقوت با نیرو نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
((رِ))
کسی که مأمور رسیدگی به کارهای یک فرد یا یک مؤسسه و اداره است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
مأمور تحقیق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
Inspector
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
Inquisitor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspecteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
inquisiteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
Inspektor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
Inquisitor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
інспектор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
інквізитор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
inkwizytor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspektor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
审问者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
检查员
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
inquisidor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspetor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
ispettore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
inquisitore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
inspector
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
inquisidor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازجو
تصویر بازجو
инквизитор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازرس
تصویر بازرس
инспектор
دیکشنری فارسی به روسی