جدول جو
جدول جو

معنی بازتاب - جستجوی لغت در جدول جو

بازتاب
درخشش، انعکاس
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
فرهنگ فارسی عمید
بازتاب
انعکاس، (لغات فرهنگستان)، جنبشی غیرارادی که بلافاصله در پی تحریک وارد بر یک عصب حسی پیدا میگردد، اینگونه حرکت بیشتر اوقات بصورت قبض و بسط عضلانی ظاهر میشود، مانند تنگ و فراخ شدن مردمک چشم زیر تأثیر روشنائی، رجوع شود به روانشناسی پرورشی سیاسی ص 245، حمایت، نگه داشتن، (شعوری ج 1 ص 152)،
درمیان و فاصله، (ناظم الاطباء)، برزخ، فاصله، حائل و بازداشت میان دو چیز، (منتهی الارب)، مصر، بازداشت میان دو چیز، (دستورالاخوان)، المصر، بازداشت میان دو چیز وحد چیزی، (مجمل اللغه)، قسمت، مدت، حبس و گرفتاری، (ناظم الاطباء)، توقیف، (واژه های فرهنگستان ایران)، ایباق، سجن، (منتهی الارب)، محبس، زندان، (ناظم الاطباء)، محبوس، زندانی، بندی:
چندگه بازداشت بودم من
در یکی خانه عاجز و مضطر،
مسعود سعد
لغت نامه دهخدا
بازتاب
انعکاس، درخشش
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
فرهنگ لغت هوشیار
بازتاب
برگشت، انعکاس، مجازاً، اثری که از چیزی در دیگران یا در محیط پدیدار شود، پاسخ غیرارادی موجود زنده به محرک (روانشناسی)
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
فرهنگ فارسی معین
بازتاب
انعکاس
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
فرهنگ واژه فارسی سره
بازتاب
پیامد، عکس العمل، واتاب، واکنش، انعکاس، پژواک، طنین، پاسخ غیرارادی، بازگشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بازتاب
انعكاسٌ
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به عربی
بازتاب
Reflection
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازتاب
réflexion
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بازتاب
প্রতিবিম্ব
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به بنگالی
بازتاب
عکاسی
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به اردو
بازتاب
yansıma
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بازتاب
kioo
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بازتاب
प्रतिबिंब
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به هندی
بازتاب
반사
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به کره ای
بازتاب
反射
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بازتاب
הַשְׁלָכָה
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به عبری
بازتاب
pantulan
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بازتاب
การสะท้อน
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به تایلندی
بازتاب
reflectie
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به هلندی
بازتاب
reflexión
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بازتاب
riflessione
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بازتاب
reflexão
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بازتاب
反射
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به چینی
بازتاب
odbicie
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به لهستانی
بازتاب
відображення
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بازتاب
Reflexion
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به آلمانی
بازتاب
отражение
تصویری از بازتاب
تصویر بازتاب
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
Echoing, Reflective, Reflectively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
эхонирующий , отражающий , рефлексивно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
widerhallend, reflektierend, reflektiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
що відлунює , відбивний , рефлексивно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
echoujący, refleksyjny, refleksyjnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
回响的 , 反射的 , 反射性地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازتابی
تصویر بازتابی
ecoando, reflexivo, reflexivamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی