- بارورسازی
القاح، تلقیح، گشن، لقاح، حاصل خیزسازی
متضاد: عقیم سازی
متضاد: عقیم سازی
معنی بارورسازی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل داروساز، کارخانه یا جایی که در آن انواع داروها ساخته شود، شاخه ای از علم پزشکی که دربارۀ ساخت دارو و صحت تجویز آن بحث می کند
کاری که داروسازانجام میدهد، دانش و پیشۀ داروساز
رجوع به باروت سازی شود
باروطسازی، عمل و کار شغل باروت ساز: مشرف توپخانه مبلغ بیست تومان مواجب و از جمله ده یک رسوم باروطسازی دویست وشصت وشش دینار و چهار دانگ رسوم داشت، (تذکرهالملوک چ 2 ص 63)
عمل دارو ساز، مغازه یا کارخانه ای که در آن دارو تهیه کنند برای فروش
تطبیق، مطابقت، معادله، یکسان سازی، معادل سازی، همگون سازی
بارور سازی، باروری
