جدول جو
جدول جو

معنی بارتولدی - جستجوی لغت در جدول جو

بارتولدی
(تُلْ)
فردریک اگوست. مجسمه ساز فرانسوی متولد در کلمار. (1834- 1904 میلادی) مؤلف کتابهای ’آزادی، منورکننده جهان’ و ’شیر بل فور’
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شاخه ای از علم پزشکی که به اصلاح اعضا و استخوان های ناقص یا آسیب دیده می پردازد، شکسته بندی
فرهنگ فارسی عمید
(تُ لُ)
قهرمان پیس ’ریش تراش اشبیلیه’ اثربومارشه که مظهر کسانی که قیم و در عین حال حسود و با سؤظن هستند میباشد
لغت نامه دهخدا
تونسی (خطیب محمد) امام اول مسجد جامع باردو در تونس بوده، کتب زیر از اوست: تعلیم القاری (رساله در احکام تجوید) که بسال 1293 هجری قمری تألیف کرد و شیخ محمد شاذلی بن اصلح وی را بدین دو بیت:
لقد جمعت وصف الحروف و بینت
مخارجها کل البیان و وضحت
و زادت علی هذا من العلم جمله
لمن یقراء القرآن حقّا تعینت،
تقریظ گفته، چ تونس 1294 در 94 ص (ازمعجم المطبوعات ج 1 ستون 513)، مرد بددل، (ناظم الاطباء)
عمر افندی، او راست: ماقاله مالک فی الخمر (مطبعۀ موسوعات 1903 میلادی)، (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 513)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
بارتولد. خاورشناس بنام روسی است که کتاب علمی و نفیسی در جغرافیا و تاریخ ترکستان روس در 1900 میلادی نوشته و در 1928 میلادی به انگلیسی درآمده است. وی با مراجعه به تاریخ دورۀ مغول و تحقیق در گزارش آسیای مرکزی و ترکستان در دورۀ استیلای مغول تألیفی ارزنده از زمان چنگیز و فتوحات ویاسای او و دورۀ تیموریان ساخته که دایره المعارف اسلام از آن نقل کرده است. همچنین کتابی در جنگهای آتسز و سنجر نگاشته که موادآن را از نسخۀ خطی بنگاه زبانهای شرقی پطرگراد ترتیب داده و درباره آتسز تحقیقاتی نموده است. رجوع به دایره المعارف اسلام شود. و نیز مقالات باارزشی درباره تاریخ ایران در مجلۀ آشورشناسی نگاشته است. (از فرهنگ خاورشناسان ص 57)
لغت نامه دهخدا
(نُ وِ)
بارنولت (ژان). متولد به آمرس فوت به حدود 1549-1619 میلادی نام یکی از مشاهیر هلند است که برای استقلال کشورش کوشید و یکی از پایه گذاران جمهوری ایالات متحده بشمار است و سرانجام به امر موریس دوناسو اعدام گردید. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ لِ)
سن بارتلمی، واقعۀ بارتلمی، پس از پیدایش نهضت مذهبی در نیمۀ اول قرن شانزدهم میلادی به وسیلۀ لوتر در کشور آلمان و کالون در سرزمین فرانسه وحدت مسیحیت در اروپای غربی از میان رفت و سه طریقت جدید لوتر و کالون و مذهب آنگلیکن برابر آئین کاتولیک بوجود آمد و لذا آتش جنگهای مذهبی زبانه کشید. صدور فرمان سن ژرمن در 1570 میلادی به مدت دو سال مابین کاتولیکها و پروتستانها صلح و آشتی برقرار نمود و کشور فرانسه را بطور موقت در آرامش نگه داشت. برای پایداری این صلح چاره ای اندیشیدند و آن چنین بود که مارگریت دو والوا خواهر شارل نهم را به عقد هانری دو ناوار پیشوای جوان پیروان کالون درآورند. اما ضعف ارادۀ شاه جوان بیست و دو ساله شارل نهم و اعتماد بینهایت او به (کولین یی امیرالبحر) و جاه طلبی ملکۀ کاترین دو مدیسی و ترس از اینکه قدرت و نفوذی را که در فرزندان خود دارد از دست بدهد وی را به طرح نقشۀ شومی واداشت و برای از بین بردن کولین یی مرتکب مخوفترین جنایات شد. بدین ترتیب که روز جمعۀ 22 اوت 1572، یعنی چهار روز پس از عروسی مجلل هانری دو ناوار و مارگریت، کولین یی بین ساعت ده و یازده از قصر لوور ب خانه خودمیرفت و در راه کتاب میخواند ناگاه گلوله ای از پنجرۀ اطاقی باو رسید، یکی از انگشتان دست راست او را برد و بازوی چپش را خرد کرد. چون این خبر را بشارل نهم رساندند بینهایت برآشفت و درزمان شتابان ب خانه کولین یی رفت و وی را گفت: ’مجروح شمائید ولی درد و الم را من حس میکنم، بخدا چنان انتقامی سخت بگیرم که درداستانها بازگویند’. پادشاه بی درنگ بتحقیق پرداخت ونخستین مجرمی که شناخته شد دوک دو گیز بود. ملکه ازین تحقیق و کنجکاوی بیم داشت و یگانه راه نجات را درقتل عام دانست و نقشۀ شیطانی خود را با دو فرزندش دوک دان ژو، و دوک دو گیز در میان نهاد و همان روز بنزد شاه رفت و بگناه خود اعتراف کرد و با این اعتراف شاه را سخت بحیرت فروبرد و در چنین حالی افزود که اکنون هوگنوها سلاح برداشته و انتقام را آماده اند، اگررؤسای پرتستانها بجای مانند، امنیت کشور و زندگانی پادشاه در خطر است. شاه پس از اندکی مخالفت ناچار تسلیم شد و گفت: ’همه را بیجان کنید تا برای سرزنش من یک تن هم بروی زمین باقی نماند’. دوک دو گیز درحال دست بکار شد و اوامر و احکام را با موافقت شهرداری پاریس ابلاغ کرد و همان نیمه شب قرار قتل عام را بفردا صبح یکشنبه 24 اوت 1572 که روز عید سن بارتلمی بود گذاشتند. قبل از سپیده دم دوک دو گیز ب خانه کولین یی رفت و یکی از نوکرانش که آلمانی و موسوم به بسم بود با سه تن سویسی بدرون اطاق رفتند. بسم پرسید: ’آیا تو امیرالبحری ؟’ وی گفت آری. بسم خنجر را بشکم او فروبرد و جسدش را بکوچه افکند. دوک دو گیز پس از اطمینان از مرگ امیرالبحر خود بقتل عام پرداخت. نخست قرار بر این بود که رؤسای پرتستان را از دم تیغ بگذرانند، اما اندکی بعد اراذل و اوباش بقصد قتل و غارت بسربازان پیوستند و قتل عام کردند حتی کودکان را نیز بجای نگذاشتند، و البته کوشش شاه و کارکنان شهرداری که سخت بوحشت افتاده بودند بجایی نرسید و آتش مشتعل را نتوانست خاموش سازد. آنقدرسوخت تا خود خاموش شد و کشتار تا روز سه شنبه 26 اوت ادامه یافت. دیگر شهرها نیز بپایتخت پیوستند و همین تراژدی را بازی کردند و بنا بروایات مختلف در این حادثۀ غم انگیز بین بیست تا شصت هزار تن بهلاکت رسیدند، فقط چند استان محدود از اجرای حکم سر باززد، و نامۀ یکی از استانداران خطاب بشاه بدین مضمون است: ’سپاهیانی که زیر فرمان من انجام وظیفه میکنند مردمانی شجاع و دلیرند و از آب و آتش پروا ندارند، ولی در میان آنان کسی را نیافتم تا بدست او فرمان ظالمانۀ شاه را اجرا کنم’. البته پس از انجام عمل به وسیلۀ اعلانات و مراسلات برؤسای کشورهای خارج و فرانسویان خواستند بدروغ بنمایانند که قتل عام بامور مذهبی مربوط نبوده بلکه تدبیری بود برای جلوگیری از آتش ف تنه امیرالبحر که در شرف اشتعال بوده است. و باید دانست که نه تنها این واقعۀ ننگین نتوانست از پیشرفت پرتستان جلوگیری کند بلکه برعکس موجب تقویت آن و تشدید منازعات مذهبی گردید. رجوع به ترجمه تاریخ قرون جدید آلبر ماله صص 147- 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
کشور، نام قدیم ناحیتی در ساحل غربی دریای سیاه، (یشتها ج 1 ص 393 و 409)
لغت نامه دهخدا
((اُ تُ پِ))
یکی از شاخه های پزشکی که به اصلاح ناهنجاری های ناشی از بیماری یا آسیب استخوان ها و مفاصل می پردازد، استخوان پزشکی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
جراحة العظام
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
Orthopedic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
orthopédique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
骨科的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
mifupa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ортопедический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
orthopädisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ортопедичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ortopedyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ارتھوپیڈک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
অর্থোপেডিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
정형외과의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ortopedik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ortopédico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
整形外科の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
אורתופדי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
हड्डीविज्ञान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ศัลยกรรมกระดูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
orthopedisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ortopédico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ortopedico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ارتوپدی
تصویر ارتوپدی
ortopedi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی