جدول جو
جدول جو

معنی بارابی - جستجوی لغت در جدول جو

بارابی
منسوبست به باراب که ناحیه ای است در پشت نهر سیحون، از بلاد مشرق، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
بارابی
ابوزکریا یحیی بن احمد ادیب بارابی، منسوب به باراب یا فاراب، یکی از پیشوایان متتبع در لغت، وی کتاب المصادر را در لغت تألیف کرده است و از ابوعبدالرحمن عبداﷲ بن عبیداﷲ بن شریح بخاری حدیث کرد و حسن بن منصور مقری ... از وی روایت دارد، (از انساب سمعانی)، رجوع به بارانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارابی
تصویر دارابی
میوه ای از نوع مرکبات، گرد، بزرگ و نارنجی رنگ با طعم ترش و شیرین و مطبوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باریابی
تصویر باریابی
باریافتن، شرفیابی به حضور پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
مربوط به باران مثلاً روز بارانی، کنایه از دارای اشک مثلاً چشم بارانی، دارای باران، لباسی که آب در آن نفوذ نمی کند و هنگام باریدن برف و باران بر تن می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(رْ)
اذن دخول. (ناظم الاطباء). تشرف بحضور: پس از باریابی بمحل خدمت خود بازگشت. شرف حضور. (دمزن). رجوع به بار یافتن. باریاب شدن. باریاب گشتن. باریابی حاصل کردن شود، دقت. دقه. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). دقیق. به چیزی توجه تام کردن و در کاری دقیق شدن: در هر کاری باید شخص باریک بشود. این معنی مجاز است. (از فرهنگ نظام) :
بفکر معنی نازک چو مو شدم باریک
چه غم ز موی شکافان خورده بین دارم.
صائب.
، مخفی و دزدانه دور رفتن: تا شما وارد شدید فلان باریک شده رفت. (فرهنگ نظام). پنهان از جای بدر زدن. (ارمغان آصفی). پنهان جمع نمودن خود را به آهستگی تمام که صدای پا بلند نشود در گریختن از جای بدر زدن. وحید در تعریف مفتول کش گوید:
حدید آفت دور و نزدیک شد
چون آن شوخ را دیده باریک شدن.
وحید قزوینی (از ارمغان آصفی) (آنندراج).
و رجوع به باریک گردیدن شود، باریک شدن گردن، کنایه از ملایمت و همواری بهم رساندن. (آنندراج) :
در زمان خط مدار چشم او بر مردمی است
گردن عامل شود باریک در پای حساب.
صائب (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
ناحیه ای از سرزمین سکائیۀ اروپایی بنقل هرودوت. (از ایران باستان ص 615). نام کشور اروپای شرقی و یکی از ایالات رومانی است که مابین دنیستر و پروث و دریای سیاه قرار دارد. دارای 44 هزار کیلومتر مربع مساحت و 2345000 جمعیت میباشد. تا چندی پیش جزو رومانی بوده است و امروز منسوب به اوکراین و ملداوی است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
بارهی، (دمزن)، حرکت در راه است، (ناظم الاطباء) (دمزن)، بسیارخوردگی
لغت نامه دهخدا
لباسی که آب در آن نفوذ نکند و هنگام باریدن برف و باران آنرا بر تن می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره سدایبان جزو دسته مرکبات که میوه اش بزرگتر از پرتقال و طعم آن ترش و شیرین است. رنگ میوه اش زرد و داخلش سبز رنگ و دارای پوستی ضخیم میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارابی
تصویر فارابی
منسوب به فاراب اهل فاراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
مربوط به باران، تن پوشی که آب در آن نفوذ نکند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارابی
تصویر دارابی
میوه ای از نوع مرکبات، کمی بزرگ تر از پرتقال، با طعمی ترش و شیرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
ممطرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
Drizzly, Rainy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
pluvieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
גשם קל , גשום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
بوند بوند بارش , بارش والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
মুষলধারে , বৃষ্টির
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
mvua hafifu, mvua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
hafif yağmurlu, yağmurlu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
이슬비의 , 비 오는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
霧雨の , 雨の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
ฝนตกปรอยๆ , ฝนตก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
वर्षा वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
gerimis, hujan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
druilerig, regenachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
lluvioso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
chuvoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
小雨的 , 阴雨的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
deszczowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
дощовий , дощовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
regnerisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
дождливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بارانی
تصویر بارانی
piovoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی