جدول جو
جدول جو

معنی باذینوس - جستجوی لغت در جدول جو

باذینوس
از حکمای روم بود و درباره علم هیئت و آنچه ستارگان احداث میکنند سخن گفت، او راست: کتاب طوفان و کتاب کواکب مذنیه، (تاریخ الحکماء قفطی صص 99 - 130)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
(پسرانه)
نام پزشکی یونانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نادینوس
تصویر نادینوس
(پسرانه)
شاه بابل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باتینوک
تصویر باتینوک
(دخترانه)
آلاله (نگارش کردی: باتنک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
گیاهی با گل های سفید، دانه های سیاه رنگ ریز و شاخه های کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جوی ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال بلبل همی سراید چون باربد / قالوس و قفل رومی و جالینوس (عنصری - ۳۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
نوعی از حلویات. (تاج العروس). شاید پفک یا نوعی از آن باشد
لغت نامه دهخدا
ولایت قندهار راگویند، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، فرهنگ شعوری این لغت را باسبوس ضبط کرده است، ولایت قندهار، (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج)، نام قدیم ولایت قندهار که از بلاد افغانستان است، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
نام یکی ازاسبهای آشیل پهلوان معروف یونان بود، این اسب را پوزئیدون به ’پله’ هنگام عروسی او با ’تتیس’ هدیه کرده بود، پس از آنکه آشیل ازدنیا رفت، پوزئیدون این اسب و اسب دیگر آشیل یعنی گزانتوس را پس گرفت، (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134)
نام یکی از سگهای اکتئون پسر آپولون بوده است، (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان دراگاه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس در 63 هزارگزی شمال باختری حاجی آباد، سکنۀ آن 394 تن، محصول آن غلات و خرما است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان هشیوار بخش داراب شهرستان فسا در 6 هزارگزی جنوب داراب، سکنۀ آن 567 تن، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و حبوبات است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
ژوزه، یکی از طباعان معروف قرن 16 میلادی است، مطبعۀ بزرگی در پاریس تأسیس کرد، و بطبع و نشر مقدار کثیری از آثار نافعه خدمت کرده و بترقی فن طبع کوشیده است، رجوع به مادۀ بعد شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
کنراد، پسر ژوزه بادیوس، از طباعان معروف است و مانند پدرش بترقی و پیشرفت فن طبع خدماتی کرد، رجوع بمادۀ قبل شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
تیتوس. نام یکی از لایقترین سرهنگان سزار (45- 98 قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
صورتی دیگر از کلمه آطن، کرسی قدیم آتیک و کرسی جدید یونان. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
او راست: کتاب الطوفانات وکتاب الکواکب المذنبه
لغت نامه دهخدا
در اصطلاح کفشدوزان آلتی است از آلات کفش دوزی که اطراف تخت کفش را جلا میدهد، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
لغت نامه دهخدا
گالین، گالنوس یا جالینوس، صاحب انجمن آرا آرد: نام حکیمی که در حکمت طبیعی مشهور بوده:
ای تو افلاطون و جالینوس ما،
مولوی،
جالینوس معرب آن است و غالینوس بزبان یونانی بمعنی غذای اول است که شیر باشد و وجه تسمیۀ آن اینکه چنانکه اطفال بشیر تربیت می یابند مردم نیز از آن حکیم تربیت می یافتند - انتهی، و صاحب رشیدی و آنندراج نیز این مطالب را تکرار کرده اند، و رجوع به جالینوس شود
لغت نامه دهخدا
نام صاحب منصبی رومی که در خدمت دولت پارت میزیست و از ترتیب سپاه آرائی و طرز جنگ رومیهااطلاعاتی بکمال داشت، او پسر تیتوس، مأمور سزار در گالیا، بود بعدها بروتوس و کاسیوس او را نزد ارد به سفارت فرستادند و در دربار ایران متوقف بود که خبرشکست دو نفر مذکور در فی لیپ پی رسید و چون از تعقیب فاتحین ترسید خواست در دربار ایران بماند و بعد داخل خدمت دولت پارت گردید (دیوکاسیوس، کتاب 48، بند 24)، در سال 40 قبل از میلاد وقتی که اکتاویوس قلعۀ پروسیا را که از مشرق دور بود محاصره کرد و آن تونیوس در مصر در تعیشات خود غوطه ور بود لشکر پارت تحت سرداری لابی نوس و پاکر پسر ارد به طرف سوریه به حرکت درآمد چه دولت پارت میخواست در این موقع ناظر وقایع نگشته آتیۀ خود را تأمین کند، این لشکر قویتر از قشونهائی بود که سابقاً پارتیها به سوریه فرستاده بودند، پارتیها بر صفحاتی که بین فرات و انطاکیه واقع بود استیلا یافتند ولی نسبت به شهرها چنانچه همیشه پیش می آمد دچار بعض اشکالات شدند (زیرا درفن محاصره قوی نبودند) ... سرانجام آپام آ و انطاکیه را تسخیر کردند ... بعد از این بهره مندی پاکر و لابی نوس نقشۀ جنگ را چنین ریختند: قشون پارتی را به دو قسمت کرده یکی را پاکر برای تسخیر بقیۀ سوریه و تمام فنیقیه و فلسطین بکار برد و دیگری را لابینوس به طرف آسیای صغیر حرکت داد تا جاهای حاصلخیز این مملکت را از رومیها بگیرد، هر دو سردار کاملا بهره مند شدند توضیح آنکه پاکر تمام سوریه و فینیقیه را گرفت ... اما لابی نوس تمام دشمنان را جاروب کرد و همواره پیش رفت اولا در کیلیکیه ساکسا والی سوریه خواست با او بجنگد ولی نه فقط آن را باخت بلکه خودش هم کشته شد (دیوکاسیوس، کتاب 38 بند 35)، بعد لابی نوس پام فیلیه و لیکیه و کاریه را مسخره کرد و پس از آن شهر ستراتونیکیه را در محاصره انداخت، دو شهر معروف میلای و آلاباندا به تصرف آمدند و موافق روایتی پارتیها لیدیه و یونیه را غارت کرده بر تمامی این صفحات تا هلس پونت (داردانل) استیلا یافتند (پلوتار’، آن تونیوس بند 30 - آپ پیان کتاب پارت ص 156)، بنابراین باید گفت که در این زمان رومیها تمامی ممالک را ازرود فرات تا بحر الجزایر و دریای مغرب فاقد شدند و دولت پارت به استثنای مصر تقریباً به حدودی رسید که دولت هخامنشی بعد از جنگ ایران و یونان داشت (40 - 39ق، م)، پس از این بهره مندیهای پارتیها دیری نگذشت که در میزان جنگ کفۀ رومیها سنگینی کرد ... در زمستان سال 39 قبل از میلاد آن تونیوس نایب خود را که پوبلیوس ونتی دیوس نام داشت به طرف مشرق فرستاد تا با لابی نوس و پارتی های فاتح بجنگد (دیوکاسیوس، کتاب 38 بند 39)، این سردار ناگهان به آسیای صغیر حمله کرد و باعث وحشت لابی نوس گردید زیرا در این وقت او لشکر پارتی با خود نداشت بنابراین مجبور گردید ممالکی را که گرفته بود تخلیه کرده به طرف کیلیکیه عقب نشیند و در همانوقت کس فرستاد و از پاکر استمداد کرد و او دسته ای از سواران پارتی را به کمکش فرستاد اما این دسته بجای اینکه در تحت فرمان لابی نوس درآید، خواست مستقلاً عملیاتی کند و در نتیجه شکست خوردو لابی نوس را رها کرده به طرف کیلیکیه رفت (دیوکاسیوس، همانجا بند 40) در این حال لابی نوس مأیوس گردیده چاره را در فرار دید ولی عقب نشینی او را دشمنانش دریافته تعقیبش کردند و او را گرفته کشتند (دیوکاسیوس، همانجا)، در باب این سردار باید گفت که چنانکه سترابون ذکر کرده (کتاب 25 فصل 2 بند 24) و نیز دیوکاسیوس (کتاب 38 بند 26) او خود را امپراطور پارت میخواند ولی نباید تصور کرد که امپراطور در این مورد به معنی پادشاست، در روم سپهسالار قشون را امپراطور میخواندند و بعدها چون قیاصرۀ روم فرماندهی قشون را هم داشتند این عنوان با عنوان قیصر توأم گردید، بنابراین استهزاء بعضی نویسندگان جدید در بارۀ لابی نوس مورد ندارد او سپهسالار قشونی بود که از طرف دولت پارت به آسیای صغیر رفته بود و به زبان لاتین حق داشت خود را امپراطور پارت بخواند اگر اوخود را سپهسالار پارت میخواند گمان نمیکنم کسی این عنوان را منکر میشد یا استهزاء میکرد پس جهت ندارد عنوان امپراطوری او را که بزبان لاتین همان سپهسالاری بود استهزاء کنیم، (ایران باستان ج 3 صص 2342 - 2345)
لغت نامه دهخدا
از سلاطین لاسیوم، برخی از مورخین قدیم و در اساطیر وی را پسر هرکولس و پدر لاوینی گفته اند، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دو کولانژ ص 501)
لغت نامه دهخدا
مارک آنتوان، آهنگساز فرانسوی که بسال 1634 در شهر پاریس متولد و به سال 1704 وفات یافت. وی شاگرد کاریسیمی و در سبک پیرو آهنگسازان ایتالیایی و رقیب لولی استاد موسیقی کلیسای کوچک ژزوئیت ها و سنت شاپل بودو از وی آثاری از نوع موسیقی مذهبی و یک اپرا موسوم به مده بجا مانده است
گوستاو آهنگساز فرانسوی که به سال 1860 میلادی در قصبۀ دیوز تولد و به سال 1956 وفات یافت. وی مصنف درام غنائی بنام لوئیز و سوئیت آن موسوم به ژولین و سوئیتهای ارکستر معروف به تأثرات ایتالیا میباشد
لغت نامه دهخدا
رستنیی باشد که آن را شاه تره گویند و در دواها به کار برند، خوردن آن حکه و جرب را نافع است، (از برهان) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
رجوع به طلینا شود، (دزی ج 2 ص 19)
لغت نامه دهخدا
مارکوس کلیوس، حقوق دان رومی است که درقرن اول میلادی میزیست و بسال 69 میلادی مقام کنسولی روم را یافت، قانون معروفی بدست او تنظیم گردیده است
ماسوریوس، حقوق دان رومی است که در قرن اول میلادی میزیست و کتب متعددی تألیف کرده است
لغت نامه دهخدا
الوس، ، شاعر و خطیب لاتینی متوفی بسال 14 قبل از میلاد از دوستان و پیروان اوید شاعر بزرگ لاتینی بود، اشعاری متنوع از آن جمله منظومه ای درباره تزه سروده بود که در دست نیست
از رجال روم قدیم و در زمان امپراطوری اگوست و قریب بمیلاد مسیح والی شام بود، در دورۀ حکمرانی او یهودیان شورشی کردند که بوسیلۀ سربازان رومی در هم شکسته شد
لغت نامه دهخدا
ورم بیخ گوش، (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
از خدایان قدیم یونان و فرزند ’اوکسیلوس’ است و اوکسیلوس با خواهر خود ’هامادریاس’ ازدواج کرد و الهه های درختان مانند ’کاریا’ و ’بالانوس’ و ’کرانیا’ و... از این وصلت بوجود آمدند که نام آنان را صورت لاتین نام درختانی مانند گردو و توت و انگور و انجیر و غیره بخاطر می آورد. رجوع شود بفرهنگ اساطیر یونان تألیف دکتر بهمنش ص 662، به زبان هندی خوشبوی را گویند. (فرهنگ جهانگیری) ، آهنی که بدان ماهی شکار کنند. (یادداشت مؤلف). قلاب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام جویباری در نواحی کوهستانی فرات و سرزمین آشور، سربازان کراسوس فرماندۀ رومی در جنگ با ارد اول (اشک سیزدهم) به آنجای رسیدند و بقول پلوتارک، اگر چه این جوی آب فراوان نداشت، با وجود این سربازان لذت بسیاری بردند، چه از خشکی و گرمای فوق العاده خسته شده بودند، (از ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2307)، بامداد نخست، ذنب السرحان، (مهذب الاسماء)، صبح کاذب، فجر کاذب، صبح نخستین، صبح نخست، (یادداشت مؤلف)، دم گرگ، دنبال گرگ، صبح دروغین، سپیدۀ نخست، دراز بدیدار و تیز و سر ببالاکه بدنبال گرگ از بهر درازی و باریکی و راستی تشبیه کرده اند و دیر نماند این صبح، (از التفهیم بیرونی)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
و بطلینوس. حلزون دریایی. اصل کلمه یونانی است. (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
همان باذبین و باذن باشد، رجوع به باذبین و باذن و باذنه و الوزراء و الکتاب ص 27 شود، میوه داشتن، ثمر داشتن:
شرف دارد درخت از میوه آری
که باشد تا ندارد هیچ باری ؟
ناصرخسرو،
، بمجاز، درد و رنج داشتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
یونانی تازه شده بلوت دریایی خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
نوایی است از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالینوس
تصویر جالینوس
نوایی است از موسیقی قدیم، نام طبیب معروف یونانی
فرهنگ فارسی معین