- بادپیمای
- آنکه کار بیهوده و عبث کند
معنی بادپیمای - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اسب، استر یا شتر تندرو، تیزرفتار، بادپا، بیکاره، مفلس، دروغ گو، یاوه سرا، برای مثال یکی باد پیمای کم زن بود / که از کینه با خویش دشمن بود (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۱)
آنکه کار بیهوده و عبث کند