- باحث
- بحث کننده، پژوهنده
معنی باحث - جستجوی لغت در جدول جو
- باحث ((حِ))
- بحث کننده، جوینده
- باحث
- بحث کننده، کاونده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گفتگوها
مبحث ها، موضوعات بحث، جمع واژۀ مبحث
جمع مبحث، موضوعات مورد بحث بحث کننده
بسیار بحث کننده
غرض، موجب، انگیزه، داعی، علت، جهت، مجازاً سبب
انگیزاننده، مایه، انگیزه
میان راه
گول خل، خون ناب، خون زاهدان، دروغگوینده، هامی (حیران)
سبب، علت، انگیزه، برانگیزنده
بسیار بحث کننده، بسیار جوینده و کنجکاو
میانۀ دریا و معظم آن، میان سرا، میان راه
باز پرسی کردن، تفتیش، کاوش، شدت طلب، تفحص، کافتن
جستار
گفت وگو کردن در مورد امر یا مطلبی برای رسیدن به نتیجه ای خاص، دعوا، بگو مگو، جست وجو، کاوش، پژوهش
Argument
аргумент
Argument
аргумент
argument
argumento
argomento
argumento
argument
argument
การโต้เถียง
argumen
سيّئ المزاج