جدول جو
جدول جو

معنی باجرات - جستجوی لغت در جدول جو

باجرات
باشهامت، پرجسارت، پردل، جربزه دار، دلاور، دلیر، شجاع، شیردل، صارم، صفدر
متضاد: بی جرات، ترسو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاجرات
تصویر زاجرات
ملائکۀ موکل بر ابر و باد
فرهنگ فارسی عمید
غله ایست مشهور، فارسی آن گاورس است، (الفاظ الادویه)، مأخوذ از هندی، قسمی از ذرت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ باره، معرب پاره، (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ جَ)
آبهاست در کوه شوران که مشرف بر عقیق مدینه است. (منتهی الارب) (آنندراج). آبهای بزرگی است در کوه شوران و مشرف بر عقیق مدینه و مصغر آن را بجیرات گویند. (از معجم البلدان) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
جمع واژۀ هاجره. رسوائیها. یقال: رماه بهاجرات، ای بفضائح و فواحش. (منتهی الارب) (آنندراج). رماه بهاجرات، یعنی به فضایح و کلماتی که در آنها فحش است و آن از باب تامر و لابن است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(جَرْ را)
ابوشهاب عبدالقدوس بن عبدالقاهر الباجرای. از سفیان بن عیینه روایت دارد (ابوسعید چنین آورده است). (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(جَرْ را)
منسوب به باجرا، قریه ای از قریه های جزیره. (معجم البلدان). رجوع به باجرا شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
جمع واژۀ بادره. در تداول فارسی قدیم بمعنی انجام یافته و صادرشده بکار رفته است: و در جملگی احوال از حضرت ذوالجلال از بادرات اعمال و صادرات اقوال استغفار میکند. (جهانگشای جوینی). و تداق از خوف بادرات سخنهای نافرجام و اندیشه های ناتمام بر اندیشۀ مخالفت موافقت داشت. (جهانگشای جوینی). و از جرائمی که سبب خذلان حادث شده است التماس صفح جمیل نماید و از بادرات زلات استغفار کند. (جهانگشای جوینی) ، نوعی از ریحانست چون قلب محزون را تفریح دهد و مانع غم گردد، آنرا سپرغم نیز گویند. رشیدی گفته: بادرویه ترۀ خراسانی است که ریحان کوهی گویند و بادروج معرب آن و در فرهنگ جهانگیری بمعنی بادرنگبویه سهو شده. (آنندراج) (انجمن آرا).
لغت نامه دهخدا
خریداری چیزی از روی اجبار و تحکم علاوه بر قیمت بازاری، (ناظم الاطباء) (دمزن)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
جمع واژۀ باهره. رجوع به باهره شود.
لغت نامه دهخدا
تصویری از باجات
تصویر باجات
جمع باج، باها، آش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
یارا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
بشجاعةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
Fearlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
de manière courageuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
onbevreesd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
бесстрашно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
furchtlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
безстрашно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
bez strachu
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
无畏地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
de maneira corajosa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
in modo coraggioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
de manera valiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
อย่างไร้ความกลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
بے خوفی سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
নির্ভীকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
kwa ujasiri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
korkusuzca
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
두려움 없이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
恐れずに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
निडर तरीके से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
dengan tanpa rasa takut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با جرات
تصویر با جرات
בצורה ללא פחד
دیکشنری فارسی به عبری