جدول جو
جدول جو

معنی باباسلطان - جستجوی لغت در جدول جو

باباسلطان
(سُ)
دهی از بخش خوانسار شهرستان گلپایگان، 8 هزارگزی شمال خوانسار، کنار راه شوسۀ خوانسار به گلپایگان. کوهستانی معتدل. سکنۀ آن 100 تن، شیعه لری. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک، تنباکو و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). کنار راه اصفهان به گلپایگان در 158900 گزی اصفهان واقع است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
دهی جزء بخش شهریار، شهرستان تهران 5 هزارگزی خاور مرکز بخش. سر راه ماشین رو فرعی تهران به علیشاه عوض، در جلگۀ معتدل. سکنۀ آن 447 تن، شیعه و آب آن از رود خانه کرج و محصول آنجا غلات، صیفی، انگور و چغندر قند و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. مزرعۀ قشلاق شاه علی جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ سُ)
عبدالعزیز بن علی. یکی از شعرا وکتاب از مردم اندلس. مولد و منشاء او غرناطه است
لغت نامه دهخدا
بابا بزرگ، داداش، برادر، در تحقیر افراد ساده به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی