جدول جو
جدول جو

معنی بابابزرگ - جستجوی لغت در جدول جو

بابابزرگ
(بُ زُ)
نیا. پدر بزرگ
لغت نامه دهخدا
بابابزرگ
((بُ زُ))
پدربزرگ، نیا
تصویری از بابابزرگ
تصویر بابابزرگ
فرهنگ فارسی معین
بابابزرگ
پدربزرگ، جد، نیا
متضاد: نوه، مادربزرگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُزُ گَ / گِ)
در تداول، نیا. پدر بزرگ
لغت نامه دهخدا
(غِ بُ زُ)
باغی بوده است به بلخ بعهد غزنویان (: مسعود) به کوشک در عبدالاعلی مقام کرد یکهفته و پس به باغ بزرگ رفت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 287 و چ فیاض و غنی ص 285)
لغت نامه دهخدا
(بِ بُ زُ)
یکی از رودهای کردستان است که آن را لیکوس نیز نام داده اند. صاحب تاریخ ایران باستان گوید: لیکوس را با زاب بزرگ یا علیا مطابقت داده اند رود پرآب لیکوس یا زاب در رود ایریس (شیل ایرماق) واقع در غرب کاپادوکیه (از قسمت های شرقی آسیای صغیر) فرومیریزد. (ایران باستان ج 2 ص 2122). و در ص 2144 همان کتاب آمده:پومپه (سردار بزرگ روم که در 66 قبل از میلاد پس از بستن پیمان عدم تعرض با پارتها با مهرداد اعلان جنگ داد) چون از رفتار لوکولوس آموخته بود که نباید داخل ارمنستان گردیده در بیغوله های این مملکت دچار آن همه مرارت شود، راه دیگری پیش گرفته مهرداد را تا رود لیکوس (زاب بزرگ علیا) تعقیب و کنار جنوبی رود مزبور را اشغال کرد، مهرداد هم در مقابل او اردو زد، در اینجا پومپه دسته ای فرستادکه راه عقب نشینی مهرداد را بگیرد و بعد منتظر شد تادستۀ دیگر راه ارمنستان را برای مهرداد سدّ کرد
لغت نامه دهخدا
(بُ زُ)
دهی است از دهستان بم پشت شهرستان سراوان. در 85هزارگزی جنوب خاوری سراوان نزدیک مرز پاکستان در کوهستان واقعست. هوایش گرم و دارای 100 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و محصولش غلات، خرما. شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بابا بزرگ
تصویر بابا بزرگ
پدر بزرگ نیا
فرهنگ لغت هوشیار