جدول جو
جدول جو

معنی بااوش - جستجوی لغت در جدول جو

بااوش
خیار بزرگی باشد که بجهت تخم نگاه دارند، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغوش
تصویر باغوش
غوطه، فرو رفتن در آب
فرهنگ فارسی عمید
گردنۀ بادوش گردنه ای است که مابین قلیان کوه و اشتران کوه از انشعابات جبال پیشکوه بارتفاع 3040 متر واقع و محل عبور طوایف لر است، رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 29 شود
لغت نامه دهخدا
فدریگو معروف به باروچی نقاش بنام مذهبی ایتالیا، رجوع به باروچی شود، هر چیزی که پربار و سنگین باشد، (برهان)، سنگین و گران بار شده، (ناظم الاطباء)، وزین و سنگین، (دمزن)، رجوع به بار شود، سفیدک دندان، چرک دندان، زنگ دندان، رجوع به بار، شود، کعبتین قلب را نیز گویند، (برهان) (دمزن)
پیر ژول سیاستمدار فرانسوی متولد بپاریس (1802-1870م،)، وزیر ناپلئون سوم
لغت نامه دهخدا
(بِ / بَ وِ)
لمس. پرواس. پرماس. ببساوش. مجش.
لغت نامه دهخدا
سر به آب فرو بردن، غوطه زدن، (شمس اللغات)، چیزی را به آب فرو بردن، سر به آب فرو بردن و غوطه خوردن، (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، امّا ظاهراً باغوش مصحف ناغوش است، رجوع به کلمه ناغوش شود
لغت نامه دهخدا
کسی که هوش دارد، هوشمند، زیرک، کیّس، هوشیار:
بدین داستان زد یکی مهرنوش
پرستار باهوش و پشمینه پوش،
فردوسی،
شکیبا و باهوش و رای و خرد
هزبر ژیان را به دام آورد،
فردوسی،
بدان مرد باهوش و با رای و شرم
بگفتند با لابه بسیار گرم،
فردوسی،
لغت نامه دهخدا
تصویری از بساوش
تصویر بساوش
لمس، لامسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالوش
تصویر بالوش
کافور مغشوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
هوشمند، زیرک، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
آن که دارای هوش قوی است، هوشمند
فرهنگ فارسی معین
تیز، داهی، زرنگ، زیرک، باذکاوت، عاقل، متیقظ، محیل، ناقلا، نکته دان، هوشمند، هوشیار
متضاد: بی هوش، کانا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بساوایی، لامسه، لمس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
ماهرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
Brainy, Literate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
intelligent, instruit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
intelligente, alfabetizzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
বুদ্ধিমান , সাক্ষর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
умный , грамотный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
klug, gebildet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
розумний , грамотний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
bystry, piśmienny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
聪明的 , 受过教育的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
ہوشیار , باشعور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
mwerevu, mjuzi wa herufi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
inteligente, alfabetizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
zeki, okur-yazar
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
똑똑한 , 읽고 쓸 수 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
頭の良い , 読み書きができる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
חכם , יודע קרוא וכתוב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
होशियार , साक्षर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
pintar, melek huruf
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
inteligente, alfabetizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
slim, geletterd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باهوش
تصویر باهوش
ฉลาด , อักษรศึกษา
دیکشنری فارسی به تایلندی