کشتی بزرگ جنگی. (منتهی الارب). ج، بوارج. جهاز یا کشتی بزرگ جنگی. (آنندراج). ساختمان بزرگ جنگ. (دمزن). بیرونی گوید: کلمه هندیست از ریشه ’بیره’ تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی در ساحل هند کشتی ها را غارت میکردند آنان را بدین نام خواندند چنانکه یاران همین دسته را در دریای روم قرصان خواندند. (ماللهند)
کشتی بزرگ جنگی. (منتهی الارب). ج، بوارج. جهاز یا کشتی بزرگ جنگی. (آنندراج). ساختمان بزرگ جنگ. (دِمزن). بیرونی گوید: کلمه هندیست از ریشه ’بیره’ تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی در ساحل هند کشتی ها را غارت میکردند آنان را بدین نام خواندند چنانکه یاران همین دسته را در دریای روم قرصان خواندند. (ماللهند)
تأنیث بائض. دجاجه بائضه و بیوض، ماکیان خایه نهاده. (منتهی الارب). ماکیان تخمی: دجاجه بیوض، مرغ که خایه نهد. تخم گذار. ج، بوائض. (اقرب الموارد) ، هر یک از وکلای امام دوازدهم درغیبت. و آن درجه ای میان حجت جزایر و امام بوده است و شاید همان ’حجت اعظم’ باشد که طریقۀ صباحیه (پیروان حسن صباح) بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر ’داعی الدعاه’ نامیده میشد که ظاهراً ’باب’ امام زمان و دربان دعوت او منظور است و از کتب ایشان درست واضح نیست که آیا ’باب’ که مرتبۀ آن بالاتر از حجت است از میان خود حجتهای دوازده گانه انتخاب میشده و یکی از آنها بوده یا غیر از دوازده حجت بوده است. (تقی زاده مقدمۀدیوان ناصرخسرو ص مح و پاورقی شمارۀ1 همان صفحه)
تأنیث بائض. دجاجه بائضه و بیوض، ماکیان خایه نهاده. (منتهی الارب). ماکیان تخمی: دجاجه بیوض، مرغ که خایه نهد. تخم گذار. ج، بوائض. (اقرب الموارد) ، هر یک از وکلای امام دوازدهم درغیبت. و آن درجه ای میان حجت جزایر و امام بوده است و شاید همان ’حجت اعظم’ باشد که طریقۀ صباحیه (پیروان حسن صباح) بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر ’داعی الدعاه’ نامیده میشد که ظاهراً ’باب’ امام زمان و دربان دعوت او منظور است و از کتب ایشان درست واضح نیست که آیا ’باب’ که مرتبۀ آن بالاتر از حجت است از میان خود حجتهای دوازده گانه انتخاب میشده و یکی از آنها بوده یا غیر از دوازده حجت بوده است. (تقی زاده مقدمۀدیوان ناصرخسرو ص مح و پاورقی شمارۀ1 همان صفحه)
موضعی معروف است و باعجه القردان نیز گویند. (معجم البلدان) (آنندراج). نام جایی است. (از اقرب الموارد). نام موضعی است. (ناظم الاطباء). اوس بن حجر گوید: و بعد لیالینا بنعف سویقه فباعجه القردان فالمتثلم. (از تاج العروس)
موضعی معروف است و باعجه القِردان نیز گویند. (معجم البلدان) (آنندراج). نام جایی است. (از اقرب الموارد). نام موضعی است. (ناظم الاطباء). اوس بن حجر گوید: و بعد لیالینا بنعف سویقه فباعجه القردان فالمتثلم. (از تاج العروس)
جای فراخ از وادی. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). متسع الوادی الذی ینبعج فیه السیل، جایی گشاده که در آنجا آب و سیل راه افتد. ج، بواعج. (از اقرب الموارد). آنجا که وادی گشاده شود. و گفته شده است که باعجه پایان ریگ باشد و بواعج اماکنی است در ریگزار. (از تاج العروس)
جای فراخ از وادی. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). متسع الوادی الذی ینبعج فیه السیل، جایی گشاده که در آنجا آب و سیل راه افتد. ج، بَواعِج. (از اقرب الموارد). آنجا که وادی گشاده شود. و گفته شده است که باعجه پایان ریگ باشد و بواعج اماکنی است در ریگزار. (از تاج العروس)
دریچه. روزنۀ بزرگ. (آنندراج). باجیک. بادگیر. در خرد. روزن. روزنه. برین. برینه. پیش در. بادهنج. بعضی این کلمه را فارسی دانسته اند. لغتی از بازه (رجوع به بازه شود). ولی باجه در ترکی نیز بمعنی پنجره و روزنۀ دیوار آمده. رجوع به برهان قاطع چ معین شود.
دریچه. روزنۀ بزرگ. (آنندراج). باجیک. بادگیر. درِ خرد. روزن. روزنه. برین. برینه. پیش در. بادهنج. بعضی این کلمه را فارسی دانسته اند. لغتی از بازه (رجوع به بازه شود). ولی باجه در ترکی نیز بمعنی پنجره و روزنۀ دیوار آمده. رجوع به برهان قاطع چ معین شود.
شهری قدیم است اندر اندلس و باخواسته. (حدود العالم). نام قصبه ایست در ایالت آلمتیو از کشور پرتقال در جهت جنوب، در 120هزارگزی جنوب شرقی شهر لیسبون (لشبونه). در جلگه ای بسیار دلکش بر تپۀ فرحبخشی واقع گشته، دارای ده هزار جمعیت. در زمان اعراب بسیار آبادان بود و مولد جمعی از مشاهیر علمای اسلام است. در افریقا هم چند قصبه باین نام هست و از این رو باجۀ مورد بحث به باجۀ اندلس شهرت یافته است. (قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع به روضات الجنات ص 322 شود. شهری در پرتغال، دارای 10000 جمعیت و اسقف نشین است شهریست به افریقیه، و از آن شهر است عبدالله بن محمد و صاحب تصانیف ابوالولید سلیمان بن خلف. (منتهی الارب). و رجوع به عقدالفرید ج 5 ص 284، و باجه شود
شهری قدیم است اندر اندلس و باخواسته. (حدود العالم). نام قصبه ایست در ایالت آلمتیو از کشور پرتقال در جهت جنوب، در 120هزارگزی جنوب شرقی شهر لیسبون (لشبونه). در جلگه ای بسیار دلکش بر تپۀ فرحبخشی واقع گشته، دارای ده هزار جمعیت. در زمان اعراب بسیار آبادان بود و مولد جمعی از مشاهیر علمای اسلام است. در افریقا هم چند قصبه باین نام هست و از این رو باجۀ مورد بحث به باجۀ اندلس شهرت یافته است. (قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع به روضات الجنات ص 322 شود. شهری در پرتغال، دارای 10000 جمعیت و اسقف نشین است شهریست به افریقیه، و از آن شهر است عبدالله بن محمد و صاحب تصانیف ابوالولید سلیمان بن خلف. (منتهی الارب). و رجوع به عقدالفرید ج 5 ص 284، و باجه شود
نام پدر اسماعیل شیرازی محدث است. (منتهی الارب). محدث در نظر مسلمانان به عنوان یک فرد متخصص در علم حدیث شناخته می شود که تلاش دارد تا روایات پیامبر اسلام را بدون کم و کاست به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد با بهره گیری از دانش رجال و درایه حدیث، توانایی تشخیص صحت احادیث را دارند و در صورت صحت، این احادیث را ثبت و نقل می کنند تا از تحریف یا تغییر در سنت نبوی جلوگیری شود.
نام پدر اسماعیل شیرازی محدث است. (منتهی الارب). محدث در نظر مسلمانان به عنوان یک فرد متخصص در علم حدیث شناخته می شود که تلاش دارد تا روایات پیامبر اسلام را بدون کم و کاست به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد با بهره گیری از دانش رجال و درایه حدیث، توانایی تشخیص صحت احادیث را دارند و در صورت صحت، این احادیث را ثبت و نقل می کنند تا از تحریف یا تغییر در سنت نبوی جلوگیری شود.