جدول جو
جدول جو

معنی ایکر - جستجوی لغت در جدول جو

ایکر
رجوع به ایگر و دزی ج 1 ص 46 شود
لغت نامه دهخدا
ایکر
یونانی تازی گشته سوسن زرد وچ (وج تازی گشته)
تصویری از ایکر
تصویر ایکر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایغر
تصویر ایغر
نر، گشن، اسب نر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایار
تصویر ایار
ماه پنجم از تقویم شمسی عربی، مطابق ماه مه، بین نیسان و حزیران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکر
تصویر پیکر
کالبد، تن، هیکل، مجسمه، تندیس، در ریاضیات رقم، شیفر مثلاً عدد ۵۹۴ دارای سه پیکر ۴، ۹ و ۵ می باشد، تصویری که نقاش بکشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایسر
تصویر ایسر
چپ، طرف چپ، سمت دست چپ، آسان تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایدر
تصویر ایدر
اینجا، در اینجا
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، فعلاً، حالیا، اینک، ایمه، الحال، همیدون، حالا، الآن، بالفعل، عجالتاً، ایدون، نون، فی الحال، کنون، همینک
فرهنگ فارسی عمید
(اَ کَ)
بامکرتر و فریبنده تر. (ناظم الاطباء) ، بمجاز، تواناتر و بی نیازتر، گویند: هو املأ القوم، ای اقدرهم و اغناهم. (از اقرب الموارد) (از المنجد). هذا الامر املأ بک،ای املک. (از منتهی الارب) ، بمجاز، کاملتر، گویند: فلان املأ لعینی من فلان، ای اتم فی کل شی ٔ منظراً و حسناً. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
اکری. آلتی مانند چنگ است با این فرق که ملاوی ایکری چوب و از آن چنگ ریسمان است و بر روی ایکری چوب پوشانند و بر روی چنگ پوست. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(یِ کَ)
سبب. موجب. جهت. علت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایغر
تصویر ایغر
ترکی گشن نر گشن فحل
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره پروانه واران از دسته گل ابریشمی ها که ارتفاعش بین 5 تا 15 متر میشود و حداکثر قطرش تا 60 سانتیمتر میرسد. این درخت در نواحی گرم (افریقای شمالی تمام نواحی سودان هندوستان و جنوب ایران) میروید. پوست ساقه آن قهوه یی رنگ و دارای شکافهای طولی نسبه عمیق است. برگها یش دو مرتبه شانه یی بطول 5 تا 9 و بعرض 4 تا 5، 4 سانتیمتر است و شامل خارها یی در محل اتصال بساقه میباشد. گلهای آن زیبا معطر و برنگ زرد گوگردی است کرت سلم قرظ خرنوب مصری. توضیح صمغ مترشح از این گیاه را اقاقیا نیز نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیکر
تصویر فیکر
نیکر یتار اندیشه مند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیکر
تصویر پیکر
کالبد، تن، تصویری که نقاش بکشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایدر
تصویر ایدر
اکنون، اینک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایسر
تصویر ایسر
شدنی تر، سوی چپ، خوارتر آسان تر، دست چپ چپ مقابل ایمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکار
تصویر ایکار
پر کردن خنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکیر
تصویر اکیر
وج
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی مانند چنگ است با این فرق که ملاوی ایکری چوب و از آن چنگ ریسمان است و بر روی ایکری چوب پوشانند و بر روی چنگ پوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکل
تصویر ایکل
خیار شنبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکر
تصویر اشکر
سپاس دارتر حق شناس تر. مقامی است در موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذکر
تصویر اذکر
رسا تیز تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امکر
تصویر امکر
بامکرتر و فریبنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکر
تصویر انکر
منکرتر، ناشناخت تر، زشت تر
فرهنگ لغت هوشیار
مس زرد رومی خور داد ماه سیم رومی یکی از ماه های سریانی لاتینی تازی گشته هوا (هوا پارسی است) یکی از ماههای مشهور رومی مطابق ماه سوم بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکه
تصویر ایکه
درختان در هم، بیشه کنار وروفان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایصر
تصویر ایصر
ریسمان چادر، گیاه خشک، گلیم که در آن گیاه پر کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکر
تصویر اشکر
((اَ کَ))
سپاس دارتر، حق شناس تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایار
تصویر ایار
یکی از ماه های سریانی مطابق با ماه سوم بهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انکر
تصویر انکر
((اَ کَ))
زشت تر، ناپسندتر، ناخوشتر، ناشناس تر، الاصوات گوشخراش، بدآواز، دارای صدای بد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایکس
تصویر ایکس
نام حرف بیست و چهارم الفبای فرانسه، حرفی که در معادلات ریاضی نشان دهنده مجهول است، مجازاً عنوانی برای شخص یا چیزی که مشخصاتش معلوم نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایدر
تصویر ایدر
((دَ))
این جا، اکنون، اینک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیکر
تصویر پیکر
((پِ کَ))
کالبد، جسم، صورت، تصویر، شکل، ریخت، رقم، نقش و نگاری که برای آرایش و زینت باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیکر
تصویر پیکر
تمثال، جسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایدر
تصویر ایدر
الان
فرهنگ واژه فارسی سره