جدول جو
جدول جو

معنی ایه - جستجوی لغت در جدول جو

ایه(هََ / هَِ)
کلمه ایست که در وقت بازداشتن از چیزی گویند یعنی بس کن. (آنندراج). کلمه زجر است یعنی بس است. کلمه ایست که در بیزاری از چیزی استعمال کنند. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
ایه
اویه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایهام تناسب
تصویر ایهام تناسب
در بدیع آوردن کلماتی در نظم یا نثر که در صورت ظاهر با یکدیگر متناسب باشد ولی معانی غیرمتناسب نیز از آن ها استنباط شود، برای مثال چنان سایه گسترد بر عالمی / که زالی نیندیشد از رستمی (سعدی۱ - ۳۸) که مراد از زال پیرزن است نه زال پدر رستم و مراد از رستم نیز مردی نیرومند و پهلوان است یا ای در مردی چو باز و در کینه عقاب / شاهین به تهوری و طوطی به خطاب ی از باده بطی فرست مر قمری را / چون چشم خروس در شب همچو غراب (قمری قزوینی) . شاهد در بط و قمری و چشم خروس و غراب است که همگی از اصطلاحات باده نوشی هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایهاالناس
تصویر ایهاالناس
ای مردم، ای مردمان. در مقام آگاه کردن یا دادخواهی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
در فن بدیع ادبیات، آوردن کلمه ای که دو معنی قریب و بعید داشته باشد و مراد گوینده معنی بعید باشد، توریه، مانند، برای مثال در گوشه ای نشسته ام اکنون و همچنان / هستم ز دست مردمکی چند در عذاب ی من درد را به گوش نیارستمی شنید / اکنون به چشم خویش همی بینم این عقاب، مردمک هم به معنای مردم و انسان ها و هم به معنای مردمک چشم است که معنی دوم مدنظر شاعر است
در وهم و گمان افتادن و اشتباه کردن، در وهم و گمان انداختن، در شک و گمان و اشتباه انداختن
ایهام تناسب: در بدیع آوردن کلماتی در نظم یا نثر که در صورت ظاهر با یکدیگر متناسب باشد ولی معانی غیرمتناسب نیز از آن ها استنباط شود، برای مثال چنان سایه گسترد بر عالمی / که زالی نیندیشد از رستمی (سعدی۱ - ۳۸) که مراد از زال پیرزن است نه زال پدر رستم و مراد از رستم نیز مردی نیرومند و پهلوان است، ای در مردی چو باز و در کینه عقاب / شاهین به تهوری و طوطی به خطاب ی از باده بطی فرست مر قمری را / چون چشم خروس در شب همچو غراب (قمری قزوینی)شاهد در بط و قمری و چشم خروس و غراب است که همگی از اصطلاحات باده نوشی هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایهان
تصویر ایهان
سست کردن بی ارزش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهامات
تصویر ایهامات
جمع ایهام
فرهنگ لغت هوشیار
استعمال کلماتی لاست در نظم ونثر که ظاهرا با هم متناسب اند ولی معانی غیر متناسب نیز از آنها درک شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
در وهم و گمان افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهال
تصویر ایهال
در ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهاف
تصویر ایهاف
آسان گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهاج
تصویر ایهاج
آتش افروختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهات
تصویر ایهات
دریغا که رفت دور شد بو گرفتن بویناکی گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهاالناس
تصویر ایهاالناس
ای مردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایها الناس
تصویر ایها الناس
آی مردم ای مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
به شک و گمان انداختن، آوردن کلمه ای که دارای دو معنی باشد، یکی نزدیک و دیگری دور. و ذهن شنونده ابتدا به طرف معنی نزدیک برود و سپس به معنی دور که مقصود گوینده است متوجه شود، جمع ایهامات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایهاالناس
تصویر ایهاالناس
((اَ یُّ هَ نْ))
ای مردمان، ای گروه مردم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
Allusiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
allusivité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
Andeutung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
алюзивність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
aluzyjność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
隐喻性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
alusividade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
allusività
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
alusividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
аллюзивность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
toespelingrijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
ความเป็นนัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
kiasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
सांकेतिकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
רמיזיות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
暗示性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
암시성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ایهام
تصویر ایهام
imalılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی