جدول جو
جدول جو

معنی اینند - جستجوی لغت در جدول جو

اینند
عدد مجهول میان سه تا ده، چند، برای مثال جهان این است و چونین است تا بود / و همچونین بود اینند یارا (رودکی - ۴۹۱)، سخن مبهم، سخن از روی شک و ریب
تصویری از اینند
تصویر اینند
فرهنگ فارسی عمید
اینند(نَنْ)
به معنی اند و آن عددی است مجهول میان سه و نه و آنرا بعربی بضع خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء). شمارۀ مجهول مرادف اند و ایدند. (از رشیدی). اند یعنی شمارۀ مجهول. (صحاح الفرس). عددی بود مجهول که به ده نرسیده باشد و آنرا اند و ایدند نیز گویند. (جهانگیری) (آنندراج) :
هر کجا مردم رسید و هر کجا مردم رسند
تو رسیدستی و لشکر برده ای اینند سال.
فرخی.
از خورد و برد و رفتن بیهوده هر سویی
اینند سال بود تنت چون ستور پیر.
ناصرخسرو.
رستم بکارزار یکی دیو خیره گشت
اینند سال کرده بمازندران گذر.
مسعودسعد.
چون تو صاحب قران نبیند چرخ
سخن فاش گفته ام اینند.
شمس فخری.
لغت نامه دهخدا
اینند
عددی مجهول میان سه تاده بضع
تصویری از اینند
تصویر اینند
فرهنگ لغت هوشیار
اینند((نَ))
عددی مجهول میان سه تا ده
تصویری از اینند
تصویر اینند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
به معنی انداست و آن عددی باشد مجهول که بده نرسد و آنرا بعربی بضع خوانند. (برهان) (آنندراج). اند است. (اوبهی). آن شماری مجهول باشد که نامش دیدار نکرده باشند که چند است. (ازحاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). عدد نامعینی از سه تا ده که به تازی بضع گویند. (ناظم الاطباء) :
جهان این است چونین است تا بود
و هم چونین بود ایدند بارا.
رودکی.
هر کجا مردم رسید و هر کجا مردم رسد
تو رسیدستی و لشکر برده ای ایدند بار.
فرخی.
رجوع به اند شود، به یکبار افکندن ماکیان بر بیضه نشسته سرگین را. (منتهی الارب) (آنندراج) : اورضت الدجاجه، اورصت الدجاجه. (از ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود، (از ’ارض’) آرضه اﷲ ایراضاً، باز کام گرداند او را خدا. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایدند
تصویر ایدند
پارسی تازی شده اند شماره نادانسته که به ده نرسد
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی کهن در کوهستان شرق کلاردشت در کنار راه تهران چالوسنام
فرهنگ گویش مازندرانی