جدول جو
جدول جو

معنی اینجوری - جستجوی لغت در جدول جو

اینجوری
این طوری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انگوری
تصویر انگوری
تهیه شده از انگور مثلاً شراب انگوری، انگورفروش، صاحب باغ انگور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
بیماری، دردمندی
فرهنگ فارسی عمید
به روایت ابن بلخی او فرزند مازبدبن بنمور (؟) بن دلیر قد (؟) بن اوتکدسب بن ویونجهان بن... ساسان بن بهمن. و جد کسری خرمازبن ارسلان از سلاطین اواخر دوره ساسانی بود که یک سال و پنج ماه بعد از اردشیر پسر شیرویه سلطنت کرد و پس از او سلطنت به کسری پسر قباد و سپس به بوراندخت دختر خسروپرویز رسید. و رجوع به فارسنامۀ ابن البلخی ص 24 شود، به نتیجه رساندن
لغت نامه دهخدا
(سَ)
این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری:
هر ذلیلی که حق عزیز کند
آن عزیزیش این سری منگر.
خاقانی.
، تباه و ضایع نمودن کرم چیزی را. (آنندراج). بید زدن و بید خوردن و ضایع شدن از بیدخوردگی. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (از آنندراج) ، پریشان نمودن. (از آنندراج) ، بخشم درآوردن، آزردن، زخم کردن و مجروح نمودن، شکافته شدن. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
عمل پی جور. مصحف پی جوئی. رجوع به پی جوئی شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دیانت. (یادداشت مؤلف). عمل دین ور. رجوع به دین ور شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بدخواهی و دشمنی و بداندیشی. (ناظم الاطباء). عداوت. کینه توزی:
کز سر کین وری و بدخویی
درحق من دعای بد گویی.
نظامی.
کارگاه خشم گشت و کین وری
کینه دان اصل ضلال و کافری.
مولوی.
رجوع به کین ور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از این سری
تصویر این سری
این جهانی دنیوی مقابل آن سری، ظاهری عرضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی جوری
تصویر پی جوری
عمل پی جور پی جویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگوری
تصویر انگوری
شرابی که از انگور بگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اینچوی
تصویر اینچوی
زمین خالصه (ایلخانان مغول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این ور
تصویر این ور
این طرف این جانب
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل گنجور خزانه داری: و گرخان را بترکستان فرستد مهر گنجوری پیاده از بلاساغون دوان آید به ایلاقش. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دین وری
تصویر دین وری
امت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
Languishment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
langueur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از این طرف، این سو، از این سو
فرهنگ گویش مازندرانی
این طور
فرهنگ گویش مازندرانی
به گونه ای دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
쇠약
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
衰弱
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
חולשה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
kelemahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
दुर्बलता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
verzwakking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
decaimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
languore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
languidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
衰弱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
osłabienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
знемога
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
Erschöpfung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
изнеможение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رنجوری
تصویر رنجوری
halsizlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی