اسم طایفه ای از ایل کرد ایران که تقریباً پنجاه هزار خانوارند و در بلوک جوانروز ییلاق کوه شاهو و قشلاق سوخیل مسکن دارند و به اسم اعلی جد خود ایناق بیک مشهورند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 58)
اسم طایفه ای از ایل کرد ایران که تقریباً پنجاه هزار خانوارند و در بلوک جوانروز ییلاق کوه شاهو و قشلاق سوخیل مسکن دارند و به اسم اعلی جد خود ایناق بیک مشهورند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 58)
مربوط به ایران، از مردم ایران، تهیه شده در ایران، مجموعه ای از زبان های هند و ایرانی، شامل زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، سغدی، پهلوی، تاجیکی، پشتو، بلوچی، کردی و فارسی
مربوط به ایران، از مردم ایران، تهیه شده در ایران، مجموعه ای از زبان های هند و ایرانی، شامل زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، سُغدی، پهلوی، تاجیکی، پشتو، بلوچی، کردی و فارسی
شاعریست از مردم قرن چهارم و پنجم و محمد بن عمر رادویانی درترجمان البلاغه (ص 108) نام وی را حسین نوشته و قصیدۀ ذیل را که از الف مجرد است از او نقل کرده است: زلفین بر شکسته و قد صنوبری زیر دو زلف جعدش دو خط عنبری دو لب عقیق و زیر عقیقش دو رسته در نرگس دو چشم زیر دو نرگس گل طری چشم و دو زلف و دو رخ جمله مشعبدند وز یکدگر گرفته همه سحر و دلبری خلد برین شده است نگه کن بکوه و دشت صد گونه گل شکفته بهر سو که بنگری سرخ و سپید و لعل و کبود و بنفش و زرد نوروز کرد بر گل صد برگ زرگری خیره شود دو چشم که چون بنگری بدو کوشی که بگذری ندهد ره که بگذری، رادویانی پس از نقل ابیات فوق گوید، بنگر که الف بدین نیکوئی طرح کرده است که هیچ اثر تکلف اندر وی پیدا نیست و الف از حرفهای دیگر بسته تر است، (یادداشت بخط مؤلف)
شاعریست از مردم قرن چهارم و پنجم و محمد بن عمر رادویانی درترجمان البلاغه (ص 108) نام وی را حسین نوشته و قصیدۀ ذیل را که از الف مجرد است از او نقل کرده است: زلفین بر شکسته و قد صنوبری زیر دو زلف جعدش دو خط عنبری دو لب عقیق و زیر عقیقش دو رسته در نرگس دو چشم زیر دو نرگس گل طری چشم و دو زلف و دو رخ جمله مشعبدند وز یکدگر گرفته همه سحر و دلبری خلد برین شده است نگه کن بکوه و دشت صد گونه گل شکفته بهر سو که بنگری سرخ و سپید و لعل و کبود و بنفش و زرد نوروز کرد بر گل صد برگ زرگری خیره شود دو چشم که چون بنگری بدو کوشی که بگذری ندهد ره که بگذری، رادویانی پس از نقل ابیات فوق گوید، بنگر که الف بدین نیکوئی طرح کرده است که هیچ اثر تکلف اندر وی پیدا نیست و الف از حرفهای دیگر بسته تر است، (یادداشت بخط مؤلف)
از مردم ایلاق، منسوب به ایلاق که ملکی است از شاش، قریب به ترک، (غیاث) (آنندراج) (الانساب سمعانی) : برون رفت از ایلاقیان سرکشی سواری شتابنده چون آتشی، نظامی،
از مردم ایلاق، منسوب به ایلاق که ملکی است از شاش، قریب به ترک، (غیاث) (آنندراج) (الانساب سمعانی) : برون رفت از ایلاقیان سرکشی سواری شتابنده چون آتشی، نظامی،