سبکسار بیهوده گوی. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (مؤید الفضلا) (صحاح الفرس) : تا نباشد ایغده مانند خاموش و صبور تا هده نبود به نزد هیچکس چون بیهده باد در حکمش هده هر بیهده کارد سپهر دشمنش خوار و خجل دایم بسان ایغده. شمس فخری، به آواز درآوردن سگ. (آنندراج بنقل فرهنگ وصاف)
سبکسار بیهوده گوی. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (مؤید الفضلا) (صحاح الفرس) : تا نباشد ایغده مانند خاموش و صبور تا هده نبود به نزد هیچکس چون بیهده باد در حکمش هده هر بیهده کارد سپهر دشمنش خوار و خجل دایم بسان ایغده. شمس فخری، به آواز درآوردن سگ. (آنندراج بنقل فرهنگ وصاف)
. ده بعلاوۀ یک. عدد بین ده و دوازده. احد عشر. احدی عشره. احدی عشر: انا اکره بیع ده دوازده ده یازده. (منسوب به حضرت صادق ع). چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار منزلی دیدم مبارک وزمنازل اختیار. معزی. - یازده در، کنایه از یازده منفذ و مجری که در بدن است اول و دوم هر دو سوراخ گوش، سوم و چهارم هر دو سوراخ بینی، پنجم و ششم هر دو مجرای چشم، هفتم و هشتم دهان که مشتمل بر دو منفذ است یکی راه آب و طعام که آن را مری گویند دوم راه تنفس که به قصبه الریه تعلق دارد نهم و دهم راه بول که مشتمل بر دومجری است یکی سوراخ بدر رفتن بول و دیگری راه انزال منی یازدهم منفذ براز و بعضی چهار دیگر بر این افزوده در بدن پانزده در قرار داده اند، یکی سوراخ کام دهان که از دماغ به سوی حلق می رسد دوم ناف که راه قوت جنین است سوم و چهارم منافذ هر دو پستان. (غیاث اللغات) (آنندراج)
. ده بعلاوۀ یک. عدد بین ده و دوازده. احد عشر. احدی عشره. احدی عشر: اَنَا اکره بیع ده دوازده ده یازده. (منسوب به حضرت صادق ع). چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار منزلی دیدم مبارک وزمنازل اختیار. معزی. - یازده در، کنایه از یازده منفذ و مجری که در بدن است اول و دوم هر دو سوراخ گوش، سوم و چهارم هر دو سوراخ بینی، پنجم و ششم هر دو مجرای چشم، هفتم و هشتم دهان که مشتمل بر دو منفذ است یکی راه آب و طعام که آن را مری گویند دوم راه تنفس که به قصبه الریه تعلق دارد نهم و دهم راه بول که مشتمل بر دومجری است یکی سوراخ بدر رفتن بول و دیگری راه انزال منی یازدهم منفذ براز و بعضی چهار دیگر بر این افزوده در بدن پانزده در قرار داده اند، یکی سوراخ کام دهان که از دماغ به سوی حلق می رسد دوم ناف که راه قوت جنین است سوم و چهارم منافذ هر دو پستان. (غیاث اللغات) (آنندراج)
سبکسار و بیهوده گوی. (جهانگیری) (برهان). سبکسار و بیهوده گوی. لاف زن. (از ناظم الاطباء). رجوع به ایغده شود. - ایفده سری، سبکساری: این ایفده سری چه بکار آید ای فتی دریاب دانش این سخن بیهده مگوی. رودکی
سبکسار و بیهوده گوی. (جهانگیری) (برهان). سبکسار و بیهوده گوی. لاف زن. (از ناظم الاطباء). رجوع به ایغده شود. - ایفده سری، سبکساری: این ایفده سری چه بکار آید ای فتی دریاب دانش این سخن بیهده مگوی. رودکی