جدول جو
جدول جو

معنی ایزده - جستجوی لغت در جدول جو

ایزده
روستایی در ناتل کنار نور که در زمان های گذشته به بازار سر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایزد
تصویر ایزد
(پسرانه)
خداوند، در فرهنگ ایران باستان، هر یک از فرشتگانی که اهمیت آنها پس از امشاسپندان است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
(دخترانه)
فکر نو، فکر و اندیشه، رأی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
اندیشه، فکر، عقیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایزد
تصویر ایزد
خدا، خدای یکتا، در آیین زردشتی فرشتگان درجۀ دوم که از حیث رتبه از امشاسپندان پایین ترند و تعداد آن ها بسیار است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یازده
تصویر یازده
عدد ۱۱، ده به علاوۀ یک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیزده
تصویر سیزده
عدد ۱۳، عدد بعد از دوازده
فرهنگ فارسی عمید
(اَ غُ دَ / اِ)
سبکسار بیهوده گوی. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (مؤید الفضلا) (صحاح الفرس) :
تا نباشد ایغده مانند خاموش و صبور
تا هده نبود به نزد هیچکس چون بیهده
باد در حکمش هده هر بیهده کارد سپهر
دشمنش خوار و خجل دایم بسان ایغده.
شمس فخری، به آواز درآوردن سگ. (آنندراج بنقل فرهنگ وصاف)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ)
عدد ترتیبی. ده بعلاوۀ سه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ)
. ده بعلاوۀ یک. عدد بین ده و دوازده. احد عشر. احدی عشره. احدی عشر: انا اکره بیع ده دوازده ده یازده. (منسوب به حضرت صادق ع).
چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار
منزلی دیدم مبارک وزمنازل اختیار.
معزی.
- یازده در، کنایه از یازده منفذ و مجری که در بدن است اول و دوم هر دو سوراخ گوش، سوم و چهارم هر دو سوراخ بینی، پنجم و ششم هر دو مجرای چشم، هفتم و هشتم دهان که مشتمل بر دو منفذ است یکی راه آب و طعام که آن را مری گویند دوم راه تنفس که به قصبه الریه تعلق دارد نهم و دهم راه بول که مشتمل بر دومجری است یکی سوراخ بدر رفتن بول و دیگری راه انزال منی یازدهم منفذ براز و بعضی چهار دیگر بر این افزوده در بدن پانزده در قرار داده اند، یکی سوراخ کام دهان که از دماغ به سوی حلق می رسد دوم ناف که راه قوت جنین است سوم و چهارم منافذ هر دو پستان. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ دَ / دِ)
سبکسار و بیهوده گوی. (جهانگیری) (برهان). سبکسار و بیهوده گوی. لاف زن. (از ناظم الاطباء). رجوع به ایغده شود.
- ایفده سری، سبکساری:
این ایفده سری چه بکار آید ای فتی
دریاب دانش این سخن بیهده مگوی.
رودکی
لغت نامه دهخدا
تصویری از یازده
تصویر یازده
عددترتیبی برای یازده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایزدی
تصویر ایزدی
منسوب به ایزد خدایی الهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایده
تصویر ایده
فرانسوی مونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیزده
تصویر سیزده
دوازده بعلاوه یک ده به علاوه سه. (13)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایزد
تصویر ایزد
خدا، خدای یکتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازده
تصویر یازده
((دَ))
عدد اصلی بین ده و دوازده، 11
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیزده
تصویر سیزده
((دَ))
دوازده به علاوه یک (13)
سیزده به در روز: سیزدهم فروردین. می گویند نحس است و باید به دشت و صحرا رفت و نحسی آن را به در کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایزد
تصویر ایزد
((زَ))
فرشته، ملک، خدا، آفریدگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایده
تصویر ایده
((دِ))
اندیشه، فکر، عقیده، تصور، رأی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایده
تصویر ایده
آرمان، اندیشه، مونه، رای
فرهنگ واژه فارسی سره
الهی، خدایی، ربانی، یزدانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ایده
تصویر ایده
Idea
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مجموعه ی خیزده پل و خیزده کمون را گویند که از ادوات و متعلقات
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
идея
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایده
تصویر ایده
Idee
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ідея
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایده
تصویر ایده
pomysł
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
想法
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ideia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idea
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idee
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ความคิด
دیکشنری فارسی به تایلندی