جدول جو
جدول جو

معنی ایتمان - جستجوی لغت در جدول جو

ایتمان
(اِ تِ)
ائتمان. اعتماد کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). امین داشتن. (المصادر زوزنی)، شتاب دادن دهش را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، از نظر علم بلاغت، آن است که لفظ اندک بود و معنی (آن) بسیار. چنانکه سنایی گفته است:
تا بحشر ای دل ار ثنا گفتی
همه گفتی چو مصطفی گفتی.
و چنانکه انوری گفته است:
بی تو رفتست ورنه در زنبور
در پی نوش کی فتادی نیش.
(المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 377). اداء المقصود باقل من العباره المتعارفه. (تعریفات). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا
ایتمان
استوار داشتن امین کردن
تصویری از ایتمان
تصویر ایتمان
فرهنگ لغت هوشیار
ایتمان
((اِ تِ))
استوار داشتن، امین کردن
تصویری از ایتمان
تصویر ایتمان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایمان
تصویر ایمان
(پسرانه)
یقین داشتن به درستی اندیشه یا امری، اعتقاد به وجود خداوند و حقیقت رسولان و دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
یمین ها، راست ها، طرف راست ها، قسم ها، سوگندها، جمع واژۀ یمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
گرویدن، عقیده داشتن، مقابل کفر، در فقه تصدیق و عمل به احکام دین یعنی اقرار به لسان و عمل به ارکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
مهمان، مهمان ناخوانده، طفیلی، برای مثال دل دستگاه توست به دست جهان مده / کاین گنج خانه را ندهد کس به ایرمان (خاقانی - ۳۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
قصبۀ ناحیتی است بهمین نام، از شهرستان صماقو در ایالت صوفیه از ولایت طونه. این قصبه بجلگه ای در یک میلی جنوب شرقی صوفیه واقع است. جمعیت این ناحیه در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم تقریباً 5000 تن بوده است. مضیق معروف به باب طرایانوس (تراژان) که در سنۀ 1252 هجری قمری/ 1836 میلادی منهدم گردیده است نزدیک این قصبه است و تا آنجا دو ساعت راه دارد. رجوع به قاموس الاعلام و منجم العمران فی المستدرک علی معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتمار. فرمانبرداری نمودن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، به ستم داشتن کسی را بر کاری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بستم داشتن کسی را بر چیزی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پرفسور ودانشمند خاورشناس آلمانی، خوانندۀ کتیبۀ زبد (خرابه ای بین قنسرین و نهر فرات) مورخ به تاریخ 511 میلادی
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
از ’ی ه م’، تثنیۀ ایهم در حال رفع. رجوع به ایهم شود.
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایتمان شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پوشیده گشتن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
در اوستا ’ایریامن’ که بطبقۀ پیشوایان دینی و روحانیان اطلاق میشد، این کلمه در ادبیات پهلوی ’ائرمان’، در شاهنامه سه بار ایرمان به معنی مهمان آمده، بدیهی است که این واژه در فارسی معنی اصلی خود را از دست داده و تحول بسیار پیدا کرده است، در سانسکریت و اوستا ’اری یامن’ بمعنی یار و دوست و نیز نام یکی از خدایان وداست، (از حاشیۀ برهان چ معین)، پیشوا، موبد:
چو مؤبد بدید اندر آمد بدر
ابا او یکی ایرمان دگر،
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 2147)،
زنان کدخدایان و کودک همان
پرستار و مزدور با ایرمان،
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 2140)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتنان. از سر گرفتن کار و آغاز کردن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتمام. قصد کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، نیزه زدن در دهان کسی و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، (از ’اج ر’) پاداش عمل دادن، بستن استخوان را بر کجی، مباح کردن زن خود را بمزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، به مزد خواستن کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، به کرایه دادن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یتمان
تصویر یتمان
بنگرید به یتیم
فرهنگ لغت هوشیار
برکت ها، قوت ها، توانائیها اعتماد کردن، زنهار دادن اعتماد کردن، زنهار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمان
تصویر استمان
زنهار خواهی، پناه خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
مهمان میهمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتمام
تصویر ایتمام
ائتمام، قصد کردن، اقتدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
به زنهار گرفتن، استوانی (اعتماد کردن)، پیش پرداخت استوار داشتن امین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتمان
تصویر اکتمان
پوشیده گرایی پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
مهمان، مهمان ناخوانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
گرویدن، باور داشتن، ایمن کردن، امان دادن، اعتقاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
جمع یمین، سوگندها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتمان
تصویر اکتمان
پنهان شدن، پوشیده گرایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
وخشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
باور، باورداشت، گرایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
روحانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
Creed, Faith
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
вера
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
Glaube
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
віра
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
wiara
دیکشنری فارسی به لهستانی