زرد شدن برگ درخت، (از ’ورس’) (منتهی الارب) (آنندراج)، زرد شدن برگ درخت پس از آنکه بجایی رسیده باشد، (تاج المصادر بیهقی) : اورس الرمث، زرد شد برگهای رمث پس از رسیدگی، (ناظم الاطباء)
زرد شدن برگ درخت، (از ’ورس’) (منتهی الارب) (آنندراج)، زرد شدن برگ درخت پس از آنکه بجایی رسیده باشد، (تاج المصادر بیهقی) : اورس الرمث، زرد شد برگهای رمث پس از رسیدگی، (ناظم الاطباء)
ابن کنعان. مؤلف مجمل التواریخ و القصص گوید: حناور از بعد اس پاس بن کنعان (ملک) کنعان مستولی (شد) - انتهی. و ظاهراً کلمه مصحف یایین ناقش بن کنعان است و از مدت پادشاهی وی که با قول حمزه و طبری مطابق است نیز این حدس تأیید میشود. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 141 متن و حاشیه شود
ابن کنعان. مؤلف مجمل التواریخ و القصص گوید: حناور از بعد اس پاس بن کنعان (ملک) کنعان مستولی (شد) - انتهی. و ظاهراً کلمه مصحف یایین ناقش بن کنعان است و از مدت پادشاهی وی که با قول حمزه و طبری مطابق است نیز این حدس تأیید میشود. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 141 متن و حاشیه شود
در دل افکندن ترس، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، بیم در دل گذاشتن، (المصادر زوزنی)، مرگ فرا رسیدن، (منتهی الارب)، یقال: اودی به الموت، ای ذهب به، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، فرا رسیدن مرگ کسی را، (ناظم الاطباء)، پوشیده شدن مرد از سلاح، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، (از ’ی دی’) احسان و نیکوی دیدن از کسی، بدین معنی مثال یایی است، (ناظم الاطباء)، انعام شدن بر کسی، (از اقرب الموارد)
در دل افکندن ترس، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، بیم در دل گذاشتن، (المصادر زوزنی)، مرگ فرا رسیدن، (منتهی الارب)، یقال: اودی به الموت، ای ذهب به، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، فرا رسیدن مرگ کسی را، (ناظم الاطباء)، پوشیده شدن مرد از سلاح، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، (از ’ی دی’) احسان و نیکوی دیدن از کسی، بدین معنی مثال یایی است، (ناظم الاطباء)، انعام شدن بر کسی، (از اقرب الموارد)
تاریک شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تیره شدن شب: اغبس اللیل، اظلم. (از اقرب الموارد) ، جستن و آهنگ نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قصد چیزی کردن: اغتزاء اغتزاً، قصده. (از اقرب الموارد) ، گزیده و خاص گردیدن از میان یاران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). از میان یاران خاص کسی گردیدن: اغتزی ̍بفلان، اختص به من بین اصحابه. (از اقرب الموارد)
تاریک شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تیره شدن شب: اغبس اللیل، اظلم. (از اقرب الموارد) ، جستن و آهنگ نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قصد چیزی کردن: اغتزاء اغتزاً، قصده. (از اقرب الموارد) ، گزیده و خاص گردیدن از میان یاران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). از میان یاران خاص کسی گردیدن: اغتزی ̍بفلان، اختص به من بین اصحابه. (از اقرب الموارد)
گیاهی است از تیره ترشکها (هفت بندها) که گونه خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دمبرگهای آن محتوی مواد ذخیره ای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفاده خوراکی قرار میگیرد ریباس اشغرغ اشطیاله. یا شربت ریواس شربتی که با عصاره ریواس تهیه کنند
گیاهی است از تیره ترشکها (هفت بندها) که گونه خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دمبرگهای آن محتوی مواد ذخیره ای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفاده خوراکی قرار میگیرد ریباس اشغرغ اشطیاله. یا شربت ریواس شربتی که با عصاره ریواس تهیه کنند