جدول جو
جدول جو

معنی ایاسجان - جستجوی لغت در جدول جو

ایاسجان
(اَ سِ)
قریه ای است سه فرسنگی میانۀ شمال و مغرب تل بیضاء. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ بَ / بِ فَ پَ رُ تَ)
بدینگونه، اینچنین، همانند این:
که بیدار گردید یکسر ز خواب
مگیرید بر بد بدینسان شتاب،
فردوسی،
بدین تلخی که کرد این صبر ازاینسان
چنین شیرین که کرد این شاخ شکر،
ناصرخسرو، در مقدار نیمه شب درآمدن، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
لایق و سزاوار، (برهان)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گوشۀ عالم مابین مشرق و شمال و ظاهراً این لفظ هندی است. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ عَ)
بیهوش کردن بوی چاه، (از ’وس ن’) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ سجن. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
در حاشیۀ المعرب به نقل از التهذیب آمده: یارجان گویا فارسی است و از پیرایه های دو دست است. (المعرب ص 357). ظاهراً مثنای یارج و آن معرب یاره است
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش میاندوآب شهرستان مراغه، دارای 7550 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان سیارستاق ییلاقی بخش رودسر شهرستان لاهیجان، در 52 هزارگزی رودسر و 16 هزارگزی جنوب شرقی سی پل، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 180 تن سکنه دارد، آبش از چشمه، محصولات عمده اش غلات و بنشن و ارزن و گردوو فندق و لبنیات و عسل و شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(تَیْ یا)
دو ستاره است. (منتهی الارب، از آنندراج) (ناظم الاطباء). نجمان. (قاموس، از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بصیغۀ تثنیه، دو رگند زیر صدغین. (منتهی الارب). دو رگ بمیان دنبال چشم و گوش. و به ’ز’ و ’س’ (ازدران. اسدران) لغتان فیهما. (مهذب الاسماء). نام دو رگ باشد زیر دو صدغ و آن دو را اصدغان نیز گویند. (از بحر الجواهر). دو رگ باشند در زیر دو صدغ. (ازقطر المحیط).
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه تبریز به اهر، میان اوخارا و ورزقان، در 78200 گزی تبریز
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام پدر لهراسب شاه است و آن پسر زریوند، و برخی اورند گفته، و او پسر کی پشین بوده است. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مخفف گیاهستان، جایی که گیاه باشد، محلی که در آن گیاه روید، علفزار و کشتزارو چمنزار، زمینی گیاستان، یعنی گیاهستان و سرسبز
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دیلمان بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان با 400 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است جزو دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 10/5هزارگزی باختر اهر و 5هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی است و آب و هوایی معتدل دارد. دارای 681 تن جمعیت است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل مردم زراعت و گله داری و صنایع دستی گلیم بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اِلْ)
دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 28 هزارگزی باختر سنقر و 2 هزارگزی شمال چهار میلان. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 80 تن شیعه هستند و به لهجۀ کردی، فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوب و توتون و شغل مردم زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
جمع واژۀ ایارج. رجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی ص 66 و 67 و تحفۀ حکیم مؤمن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نام قریه ای از قراء نزدیک سهند. (یادداشت مؤلف) ، رنگی مانندرنگ انار یا رنگی که از پوست انار فراهم می آورند
لغت نامه دهخدا
به عقیدۀ پارسیان پیغمبر چهارم است از مهاباد و پیش از گلشاه و کیومرز بوده در دساتیرنامه هست به زبان غریب که گویند زبان آسمانی است و براو نازل شده و در رسالات پارسیان نیز از تحقیقات حکمتی او سخنان بسیار است، (انجمن آرا) (آنندراج)، اما کلمه و معنی آن کلامجعول و برساخته است رجوع به مقدمۀ لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیاستان
تصویر گیاستان
علف زار مرغزار مرتع
فرهنگ لغت هوشیار