جدول جو
جدول جو

معنی اکؤس - جستجوی لغت در جدول جو

اکؤس(اَ ءُ)
جمع واژۀ کاءس. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به کأس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ءُ)
جمع واژۀ رأس، به معنی سر
لغت نامه دهخدا
بزرگترین حقوقدان مکتب ایتالیایی در بحث تعارض قوانین. او می گفت برای حل تعارض قوانین بایستی بر متن قانون حاشیه نوشت. این مکتب به حاشیه نویسان معروف است. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ ءُ)
جمع واژۀ بؤس، سختیها. بدحالی ها. و در معنی افرادی نیز استعمال شده است
لغت نامه دهخدا
(اَ ءُ)
جمع واژۀ فأس، بمعنی تبر و مؤنث آید. (منتهی الارب). افزار دم دار کوتاهی است که با آن هیزم و جز آن قطع کنند و مؤنث باشد و گاه همزۀ آن را اندازند. (از اقرب الموارد). فؤوس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به فأس شود
لغت نامه دهخدا
(کُ ئو)
جمع واژۀ کأس. جامهای شراب خوردن یا جامهای باشراب. (از منتهی الارب). رجوع به کؤوس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اکوس
تصویر اکوس
جمع کاس، جامها
فرهنگ لغت هوشیار