جوال بزرگ به شکل تور که از ریسمان برای حمل و نقل کاه و علف و چغندر و امثال آن ها می بافند، برای مثال بساز پر شکم از زردک و چغندر خام / که جای شلغم و زردک بود همیشه الرد (همام تبریزی - لغتنامه - الرد)
جوال بزرگ به شکل تور که از ریسمان برای حمل و نقل کاه و علف و چغندر و امثال آن ها می بافند، برای مِثال بساز پر شکم از زردک و چغندر خام / که جای شلغم و زردک بُوَد همیشه الرد (همام تبریزی - لغتنامه - الرد)
پلیدتر منفورتر زشت تر، جمع اکار (اکاره) برزگران کشاورزان، سهم زارع از محصول، دسترنج یا اجره المثلی که مالک هر گاه بخواهد اجازه زمینی را فسخ کند بابت حق کشت و کار بمستاء جر میدهد. یا عمله و اکراه. کارگران و برزیگران
پلیدتر منفورتر زشت تر، جمع اکار (اکاره) برزگران کشاورزان، سهم زارع از محصول، دسترنج یا اجره المثلی که مالک هر گاه بخواهد اجازه زمینی را فسخ کند بابت حق کشت و کار بمستاء جر میدهد. یا عمله و اکراه. کارگران و برزیگران
ابزاری مرکب از یک لبه تیز و یک دسته که برای بریدن به کار رود، چاقو کارد به استخوان کسی رسیدن: کنایه از وضع بسیار سختی داشتن مثل کارد پنیر بودن: کنایه از سخت مخالف و دشمن یکدیگر بودن
ابزاری مرکب از یک لبه تیز و یک دسته که برای بریدن به کار رود، چاقو کارد به استخوان کسی رسیدن: کنایه از وضع بسیار سختی داشتن مثل کاردُ پنیر بودن: کنایه از سخت مخالف و دشمن یکدیگر بودن