فریب خوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کلنگ سرتیز فقاعیان که بدان یخ شکنند. (لغت فرس اسدی نسخۀ خطی نخجوانی) : به زخم عدو دسته شد ناپدید اکج را گرفته به جنگ آمدند. عنصری (از لغت فرس). و رجوع به آکج شود
فریب خوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کلنگ سرتیز فقاعیان که بدان یخ شکنند. (لغت فرس اسدی نسخۀ خطی نخجوانی) : به زخم عدو دسته شد ناپدید اکج را گرفته به جنگ آمدند. عنصری (از لغت فرس). و رجوع به آکج شود
اکتنا. کنیت کردن خود را. (از تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). مکنی شدن به کنیتی. صاحب کنیت شدن. (یادداشت مؤلف).
اکتنا. کنیت کردن خود را. (از تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). مکنی شدن به کنیتی. صاحب کنیت شدن. (یادداشت مؤلف).
اکتلا. پاس داشتن خود را از کسی. گویند: اکتلئت منهم. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). پاس داشتن. (آنندراج). در خواب نشدن. (آنندراج) ، تفته شدن و بی آرام شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نیک ستودن خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مبالغه کردن در وصف خود بدون داشتن عمل. (از اقرب الموارد)
اکتلا. پاس داشتن خود را از کسی. گویند: اکتلئت منهم. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). پاس داشتن. (آنندراج). در خواب نشدن. (آنندراج) ، تفته شدن و بی آرام شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نیک ستودن خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مبالغه کردن در وصف خود بدون داشتن عمل. (از اقرب الموارد)