- اکتیاء
- خود ستایی
معنی اکتیاء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیمایش، پیمودن
بیدارمانی، پاس داشت، پرهیز
بسنده
بسندگی: بسنده کردن، سرنگون کردن، چیره گشتن بسنده کردن بس کردن بس دانستن بس شدن کفایت کردن، بسندگی
پوشیدن جامه پوشیدن پوشیده شدن در بر کردن پوشیدن
کرایه دادن
بودن، هست شدن، اندوهزدگی
کشیدن، وزن کردن
سبو پر کردن به سبو آب گرفتن
زمین خوردن بر زمین افتادن، دستار بستن
درد مندیی
خریدن، خریداری
خود پوشیدن
خوب درخشیدن برق
به تو رفتن به اندرون چیزی شدن درونروی
راه بریدن در نور دیدن بگشتن رفت و برگشت گذشتن از جایی و رفتن بگذشتن
ویران کردن
جامه پوشی
دلیر شدن بر کسی، دلیری دلیر شدن دلیر گردیدن برکسی، دلیری
از بن کندن
برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد
دشمنیاری
بزرگ منشی و گردنکشی کردن
گزیدن، گزین کردن
پنهان گشتن پنهانیدن نهفتگی نهان گردیدن پوشیده گردیدن پنهان شدن استتار تواری
گام نهادن
رنگ پریدگی بیم زدگی، ربودن، خود داری، فروتنی
پنهان شدن
حیله ومکر کردن
استوار کاری کردن، به هوش کاری کردن، دور اندیشی
نیاز نیازمندی، بی چیزی نیازش تنگ روزگی بی برگی اپایست نیازمند گشتن حاجتمند شدن فقر، بی چیزی حاجتمندی، نیازمندی، نیاز حاجت
جمع احتیال