جدول جو
جدول جو

معنی اکبیا - جستجوی لغت در جدول جو

اکبیا(اَ)
به لغت زند و پازند پی که عصب باشد. (از هفت قلزم) (از لغت فرس اسدی) (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج) ، پنهان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زرد شدن چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکلیا
تصویر اکلیا
(پسرانه)
نام پسری در شعر نیما یوشیج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انبیا
تصویر انبیا
نبیّ، بیست و یکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۲ آیه
انبیای اولوالعزم: پیغمبرانی که صاحب کتاب و شریعت مستقل بودند (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد)، پیغمبران مرسل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکبیر
تصویر اکبیر
پلید، زشت، زشت رو
فرهنگ فارسی عمید
خداوند پدر من است، چهار نفر در یهود بدین اسم خوانده شده اند: اول بانی خانواده ای که مابین نسل هارون و الیعزر بود. دوم پسر یربعام نخستین پادشاه بنی اسرائیل. سوم پسر رحبعام پادشاه اول یهودا. چهارم مادر حزقیای پادشاه که در سفر دویم پادشاه ابی خوانده شده است. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قسمی پرنده با نوک و پای دراز و گوشتی لذیذ. یلوه. پارت. نوک دراز. دجاج الارض. توک دراز
لغت نامه دهخدا
چرکین پلید چیزیست مانند خبیص خشک که زنبور عسل آرد و آن نه شمع است و نه عسل و نه عسل و نه شیرینی کامل دارد، پلید کثیف زشت بیریخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبیا
تصویر انبیا
جمع نبی پیغمبران وخشوران
فرهنگ لغت هوشیار