- اپوق
- ترکی زیگر زبگر
معنی اپوق - جستجوی لغت در جدول جو
- اپوق
- زیگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی تیریز شاخ جامه
خمی که در آن ماست می زنند
دار اعدام، چوبی بلند که در وسط میدان برپا می کردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر می گذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند، قبق، قباق
ترکی پوست پوسته دار آماج چوبی بلند که در میدان بر افرازند و بالای آن انگله ای زرین بیاویزند و سوار آن را نشانه گیرند و هر کس که تیز از انگله گذراند انگله از او باشد
کج روی
با شوق وذوق تر
مرد خوب ونیکو ساق
مرغ مسری لاشخور مسری
اروغ، اوروغ، اوروق، خانواده، دودمان، خویشان
گرانی سنگینی مرغوا موزه ای که از پوست پشمدار بدوزند چکمه پشمین، چوبهای فوقانی آلاچیق