جدول جو
جدول جو

معنی اپال - جستجوی لغت در جدول جو

اپال
فرانسوی تنکست
تصویری از اپال
تصویر اپال
فرهنگ لغت هوشیار
اپال
تنکست
تصویری از اپال
تصویر اپال
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاپال
تصویر تاپال
سرگین گاو را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
سرگین گاو، تپاله، تنه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
تنۀ درخت، جذع، نون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اپار
تصویر اپار
آویشن کوهی ریحان معنبر و خوشبو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشال
تصویر اشال
اشک چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابال
تصویر ابال
شبان، شترچران، شتردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکال
تصویر اکال
پرخور، شکم باره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اوپال
تصویر اوپال
لاتینی خور چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایال
تصویر ایال
بازگشتن، سطبر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکال
تصویر اکال
پرخور، بسیار خورنده، بسیار خوار
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی انجیر هندی، گل تافتونی یکی ازگونه های کاکتوس است که بنام گل تافتونی نیزموسوم است وقرمزدانه ازآن تغذیه میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپار
تصویر اپار
((اِ))
آویشن کوهی، ریحان معنبر و خوشبو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکال
تصویر اکال
((اَ کّ))
پرخور، بسیار خور، کنایه از هوی و هوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپل
تصویر اپل
فرانسوی سرشانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپل
تصویر اپل
سرشانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اپل
تصویر اپل
((اَ پِ))
از زبان های برنامه نویسی کامپیوتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپل
تصویر اپل
((اِ پُ))
بالشتکی که داخل آن را با ابر و پنبه و مانند آن پر می کنند و برای خوش حالت نشان دادن سرشانه ها از زیر به قسمت داخلی سرشانه یا میان رویه و آستری می دوزند، سردوشی افسری، شانه، دوش
فرهنگ فارسی معین
قطعه پارچه ای پر شده از ابر یا پنبه که برای خوش حالت نشان دادن شانه ها، از زیر به سرشانه های لباس وصل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اپالین
تصویر اپالین
فرانسوی سینه کفتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپالین
تصویر اپالین
سینه کفتری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پالاپالی
تصویر پالاپالی
سرو صدا هیاهو داد و بیداد شور و شغب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالاپال
تصویر پالاپال
هیاهو آشفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالاپال
تصویر پالاپال
جستجو، کاوش، جستجو و کاوش میان چیزهای پراکنده و درهم ریخته، درهم ریختگی، شورش، آشوب، برای مثال به فرّ و هیبت شمشیر تو قرار گرفت / زمانه ای که پرآشوب بود و پالاپال (دقیقی - ۱۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپالوده
تصویر ناپالوده
ناخالص تصفیه ناشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالاپالی
تصویر پالاپالی
سروصدا، هیاهو، دادوبیداد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالاپال
تصویر پالاپال
هیاهو، آشفتگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاپاله
تصویر تاپاله
سرگین گاو
فرهنگ فارسی عمید