جدول جو
جدول جو

معنی اوپرت - جستجوی لغت در جدول جو

اوپرت
روستایی واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اپرت
تصویر اپرت
نوعی نمایش که شامل مکالمه، رقص و آوازهای سبک دل انگیز و خنده دار است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسپرت
تصویر اسپرت
ورزش، ورزشکار مثلاً آدم اسپرت،
ورزشی مثلاً لباس اسپرت،
غیر رسمی و ساده، مناسب برای مکان های غیر رسمی مثلاً در مهمانی های رسمی هم لباس های اسپرت می پوشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اورت
تصویر اورت
بسیار زیاد، بسیار، فراوان، به طور فراوان، جزیل، بی اندازه، غزیر، معتدٌ به، درغیش، موفّر، عدیده، متوافر، موفور، وافر، کثیر، خیلی، به غایت، مفرط
فرهنگ فارسی عمید
(پِ)
نام رودخانه ای است در امریکای شمالی در ناحیۀ دومینیون. طول آن متجاوز از 500 هزار گز است و از شرق بسوی غرب جریان دارد
لغت نامه دهخدا
(پِ)
سنت روپرت، از قدیسان مذهب کاتولیک بود، از700 تا 712 میلادی در ناحیۀ باویر به نشر دین مسیح پرداخت و در نزد مردم باویر بسیار مقدس و معزز بود. وی در سالزبورگ وفات یافت
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسپرت
تصویر اسپرت
انواع ورزش هائی که در هوای آزاد انجام شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوپرگ
تصویر اوپرگ
حالت تشنج در تب (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوپرا
تصویر اوپرا
ترکیبی از شعر و موسیقی و نمایش از موضوعات حزن آور یا خنده آور
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی شوخشاد نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگهای عامیانه و تفریحی و سبک نوازد و جنبه شوخ و شاد داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپرت
تصویر اسپرت
((اِ پُ))
ورزش، انواع گوناگون ورزش، حالت غیررسمی لباس، کیف و غیره، ویژگی ماشینی که با تجهیزات و وسایلی تزیین شده باشد که مخصوص مسابقه است
فرهنگ فارسی معین
((اُ پِ رِ))
نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگ های عامیانه و تفریحی و سبک نوازد و جنبه شوخ و شاد داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپرت
تصویر اپرت
شوخشاد
فرهنگ واژه فارسی سره
زشت، بی نظم و ترتیب
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا
دیکشنری اردو به فارسی