جدول جو
جدول جو

معنی اوهاری - جستجوی لغت در جدول جو

اوهاری
آبیاری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ ی ی)
جمع واژۀ آری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به آری شود، (اصطلاح اصولی) مبحث اوامر یکی از مباحث مهمه اصول فقه است و در آن بحث میشود که آیا امر دلالت بر وجوب یا ندب یا دلالت بر فور یا تراخی یا بر مره یا تکرار دارد. و رجوع به کفایهالاصول آخوند خراسانی شود
لغت نامه دهخدا
خط حبشی که سامی زبانان و سامی نژادان برای نوشتن برگزیدند، و آن در اصل از خط فینیقی گرفته شده بود. (از فرهنگ ایران باستان ابراهیم پورداود ص 143)
لغت نامه دهخدا
دورکی زمانیک منسوب به ادوار نوبتی. امری که نوبت به نوبت و دوره بدوره صورت میگیرد. یا جنون ادواری دیوانگیی که گاه بگاه و در دره های معین بروز میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادباری
تصویر ادباری
پلیدی ناپاکی کثیفی، بدبختی نگون بختی سیه روزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادراری
تصویر ادراری
منسوب به ادرار (بمعنی وظیفه و مستمری)
فرهنگ لغت هوشیار
ناگزیری ناخواستی منسوب به اجبار. کاری که از روی قهر و ستم انجام گیرد مقابل اختیاری، نظام اجباری. خدمت سربازی که جوانان باید مدت دو سال بدان بپردازند نظام وظیفه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اخبار کسی که حکایت ها و قصه ها و داستانها را روایت کند محدث اثری مقابل اصولی، در اصطح فقیهان شیعه کسی را گویند که فقط بظاهر حدیث ها تمسک کند و بدلیل های عقلی روی نیاورد، در اصطح ابن الندیم (صاحب الفهرست) و زمان او تاریخ نویس عالم به تاریخ و ترجمه احوال، منسوب به فرقه اخباریان. منسوب به اخبار یا مضارع اخباری. فعل مضارعی که وجه صرفی آن دلت کند بر حدوث کار بطریق خبر و قطع و یقین: (میشوم میخواهم میروم) یا وجه اخباری. یکی از وجه های شش گانه در صرف فعلها و آن این است که کار را بطور قطع و یقین بیان نماید: (میروم رفتم خواهم رفت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخباری
تصویر اخباری
نوگو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اجباری
تصویر اجباری
ناخواسته، به زور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
إفادةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
Professed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
professé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آغشته به آب، خیس، او آشی oo aashi هم گفته می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
موجود خیالی، و نیز به دارویش (به سبب هیات و لباس غیرمتعارف
فرهنگ گویش مازندرانی
اوداری
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
申告された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
profesado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
заявленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
professiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
заявлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
uznany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
自称的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
professado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
professato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
beweerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
מוכר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
ประกาศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
yang diklaim
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
घोषित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
دعویٰ کیا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
ঘোষিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
iliyoonyeshwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
ileri sürülen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اظهاری
تصویر اظهاری
주장된
دیکشنری فارسی به کره ای