دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار با 171 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و زیره است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، در اصطلاح سیاسی، مسلکی که سعادت بشر را در نابودی حکومتها و قوانین آنها و هرج و مرج و اغتشاش را وسیلۀ پیشرفت بسوی مقصود میداند. (از فرهنگ فارسی معین)
دهی است از بخش جغتای شهرستان سبزوار با 171 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه و زیره است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، در اصطلاح سیاسی، مسلکی که سعادت بشر را در نابودی حکومتها و قوانین آنها و هرج و مرج و اغتشاش را وسیلۀ پیشرفت بسوی مقصود میداند. (از فرهنگ فارسی معین)
عصارۀقثاءالحمار است که خیار زه سپند باشد و آن رستنیی است مانند کبر لیکن خار ندارد و آنرا میگیرند و میفشارند و در ظرفی کرده خشک میکنند و بعد از آن قرصها میسازند و گرم و خشک است در سیم. (برهان) (آنندراج)
عصارۀقثاءالحمار است که خیار زه سپند باشد و آن رستنیی است مانند کبر لیکن خار ندارد و آنرا میگیرند و میفشارند و در ظرفی کرده خشک میکنند و بعد از آن قرصها میسازند و گرم و خشک است در سیم. (برهان) (آنندراج)
عنوان آفرودیته، بعنوان الهۀ آسمانها و حامی عشق آسمانی، (دایرهالمعارف فارسی)، بزعم اساطیر قدیمۀ یونان یکی از پریهای موسوم به موسه است که حامیان علوم و معارف و صنایع مستظرفه میباشند، در صورت یک دختر ملبس به لباس آبی و مزین بستاره ها و کواکب تصویرش میکردند و یک کرۀ سما در دست میگرفت، (قاموس الاعلام ترکی)
عنوان آفرودیته، بعنوان الهۀ آسمانها و حامی عشق آسمانی، (دایرهالمعارف فارسی)، بزعم اساطیر قدیمۀ یونان یکی از پریهای موسوم به موسه است که حامیان علوم و معارف و صنایع مستظرفه میباشند، در صورت یک دختر ملبس به لباس آبی و مزین بستاره ها و کواکب تصویرش میکردند و یک کرۀ سما در دست میگرفت، (قاموس الاعلام ترکی)
موضعی است به شام از نواحی فلسطین. در کتاب ابوحذیفه اسحاق بن بشر بخط ابوعامر العبدری آمده است که اجنادین از رمله از کورۀ بیت جبرین است که در آن مسلمین را با رومیان وقعه ای است. (معجم البلدان). و این جنگ در خلافت عمر روی داد. مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ص 273 آرد: چون سال پانزدهم (هجرت) بود ابوعبیده حمص بگشاد و قنسرین و قیساریّه و اجنادین جمله در این تاریخ بر مسلمانان گشاده گشت، و پنج یک غنیمتها بجانب مدینه فرستاد. و رجوع به حبط ج 1 صص 158- 161 شود، {{صفت}} بیگانه. غریب، نافرمان. ج، اجانب
موضعی است به شام از نواحی فلسطین. در کتاب ابوحذیفه اسحاق بن بشر بخط ابوعامر العبدری آمده است که اجنادین از رمله از کورۀ بیت جبرین است که در آن مسلمین را با رومیان وقعه ای است. (معجم البلدان). و این جنگ در خلافت عمر روی داد. مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ص 273 آرد: چون سال پانزدهم (هجرت) بود ابوعبیده حمص بگشاد و قِنسرین و قِیساریّه و اجنادین جمله در این تاریخ بر مسلمانان گشاده گشت، و پنج یک غنیمتها بجانب مدینه فرستاد. و رجوع به حبط ج 1 صص 158- 161 شود، {{صِفَت}} بیگانه. غریب، نافرمان. ج، اَجانب
ناحیه ای در جنوب یونان قدیم، در بخش مرکزی پل پنز: ینبت (الجاوشیر) فی البلاد التی یقال لها بوطیا و بالمدینه التی یقال لها فزفیس من البلاد التی یقال لها ارقادیا. (ابن البیطار). و تزوّج امرأتین احداهما یقال لها الستانیا من بلاد ارقادیا... (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسک ص 23) ، ارقطاط عرفج، برگ برآوردن گرفتن شوره طاق. (منتهی الأرب)
ناحیه ای در جنوب یونان قدیم، در بخش مرکزی پِل ُپُنِز: ینبت (الجاوشیر) فی البلاد التی یقال لها بوطیا و بالمدینه التی یقال لها فزفیس من البلاد التی یُقال لها ارقادیا. (ابن البیطار). و تزوّج امرأتین اِحداهما یقال لها الستانیا من بلاد ارقادیا... (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسک ص 23) ، ارقطاط عَرفَج، برگ برآوردن گرفتن شوره طاق. (منتهی الأرب)