- اومیدوار
- امیدوار
معنی اومیدوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امیدواری
مایوس، نا امیدوار
آرزوداشتن، امید داشتن
آنکه نسبت به برآورده شدن آرزویش خوشبین باشد، آرزومند، متوقع، مایۀ امید، بیوسنده، راجی، مرتجی
آرزومند، متوقع، منتظر
Hopeful
полный надежды
hoffnungsvoll
сповнений надії
pełen nadziei
充满希望的
esperançoso
speranzoso
esperanzado
plein d'espoir
hoopvol
มีความหวัง
penuh harapan
اخترع
आशापूर्ण
מלא תקווה
希望に満ちた
mwenye matumaini
আশাপূর্ণ
پرامید
امیدوار بودن امید داشتن
امید داشتن، امیدوار بودن
Hopefulness
надежда
Hoffnung
надійність
nadzieja