جدول جو
جدول جو

معنی اومخ - جستجوی لغت در جدول جو

اومخ
میخ هایی دست ساز به طول سی تا چهل سانتی متر که جهت اتصال تنه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی از دهستان پائین ولایت بخش شهرستان تربت حیدریه دارای 552تن سکنه، رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود، امید داشتن، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
کثیف تر و چرکین تر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ مُ)
رمز المختار. نشانۀ المختار یعنی برگزیدۀ اقوال
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
گیاهی از طایفۀ چتری که جعفری نیز گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بانگ و فریاد کردن تشنه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(اُ وَ)
لیالی اوم، شبهای زشت و منکر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، در فرانسۀ قدیم 116 لیور مع-ادل 30/594 گرم
لغت نامه دهخدا
(اَ وَم م)
نعت تفضیلی است از امامت، نیکوتربه امامت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آوازی که هنگام درد کشیدن برآرند
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان دیوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 9000گزی شمال باختر جوی زر و 1000 گزی شوسۀ شاه آباد به ایلام. دشت، سردسیر، دارای 300 تن سکنه. آب آن از رود خانه گنگیر، محصول آنجا غلات، برنج، توتون، لبنیات، حبوبات، شغل اهالی زراعت، گله داری. زمستان به گرمسیر غریب دیوان و حدود سومار میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوسخ
تصویر اوسخ
کثیف تر و چرکین تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومر
تصویر اومر
فرانسوی آب ایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوخ
تصویر اوخ
ادات ناله و ندبه
فرهنگ لغت هوشیار
میخ مخصوص طناب دام صید مرغابی و اردکهای هوایی و مهاجر که
فرهنگ گویش مازندرانی