جدول جو
جدول جو

معنی اورلئان - جستجوی لغت در جدول جو

اورلئان(اُرْ لِ)
ارلئان. شهری است در فرانسه با جمعیت 71533 در مرکز ولایت لوار شمال فرانسۀ مرکزی بر رود لوار، کارخانه های نساجی و آمودن مواد غذایی دارد. از دورۀ رومیان وجود داشته در قرن ششم میلادی پایتخت یکی از ممالک فرانکها گردید و آن در قرن هفتم میلادی با نوستریا متحدشد. شهر و نواحی اطرافش قسمتی از قلمرو اصلی کاپسینها بود و گاهگاه بعنوان تیول به اعضای خاندان سلطنتی (دوکهای اورلئان) واگذار میگردید. طی محاصرۀ 1419- 1428م. اورلئان به وسیلۀ انگلیسیها، خطر آن میرفت که تمام فرانسه تحت حکومت انگلستان درآید ولی ظهور ژاندارک وضع را تغییر داد و پس از آنکه وی چند دژ انگلیسها را تصرف کرد آنها بمحاصرۀ اورلئان خاتمه دادند و ورق جنگ صدساله برگشت. (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
اورلئان(اُرْ لِ)
ارلئان. نام خانوادگی چهار شاخه از خاندان سلطنتی فرانسه که شاهزادگان آن غالباً دوک نشین اورلئان را در تصرف داشتند و نام خود را نیزاز آن گرفته اند. رجوع به دایرهالمعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اورامان
تصویر اورامان
(دخترانه و پسرانه)
نام منطقه ای کوهستانی در کردستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوران
تصویر اوران
(دخترانه)
در گویش سیستان
فرهنگ نامهای ایرانی
مادۀ روغنی زرد رنگ که یکی از مواد اصلی تشکیل دهندۀ روغن ها و چربی ها است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ لَ)
تثنیۀ اولی ̍. (منتهی الارب). رجوع به اولی شود
لغت نامه دهخدا
سلطان (1326- 1359 میلادی) عثمانی (1288- 1359 میلادی، 687 - 761 هجری قمری)، پسر وجانشین امیرعثمان اول، آندرونیکوس سوم امپراطور بیزانس را شکست داد و قسمتهای زیادی از آسیای صغیر از جمله نیقیه را گرفت و در 1345 میلادی عثمانیها به یاری امپراطور یوحنای ششم به اروپا رفتند (اولین ورود آنان به اروپا) و اورخان دختر یوحنا را، نامش تئودورا، بزنی گرفت، اورخان دوبار دیگر برای یاری به یوحنا از داردانل عبور کرد، پس از مرگش مملکتی سازمان یافته برای پسرش مراد اول باقی گذاشت، (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
بلوکی است از کردستان ایران واقع در جنوب غربی سنندج و متصل بکردستان عثمانی که به دو قسمت منقسم میشود: اورمان تخت و اورمان کهون. مردمان هر دو اورمان... صنعتشان آهنگری و قنداغ سازی و باروت کوبی و محصول آنجا انار و انجیر و گردو و توت و ذرت و بلوط است. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
اشکال و زحمت و رنج، خوب ترین طرف جامه، سطح از هر چیزی، (ناظم الاطباء)،
- اورۀ افلاک، فلک الافلاک و عرش، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
نام کوه مرتفعی است در طرف جنوب شرقی از کشورفرانسه در بین دو ایالت ایزره و آلپ علیا، و ارتفاع آن به 4102 متر بالغ گردد. (از قاموس الاعلام ترکی) ، عقل، دانش. (برهان) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم) ، فر و زیبایی، شادی و خوشحالی. (هفت قلزم) ، زندگانی. (برهان) (ناظم الاطباء) ، مکروفریب و حیله. (برهان) (ناظم الاطباء) ، سگ انگور. (برهان) (ناظم الاطباء) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج). عنب الثعلب. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به اورنگ شود
لغت نامه دهخدا
(وو)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. دارای 250 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله، چغندرقند، صیفی، نخود و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
به زبان اهالی خوارزم شورا و کنکاش و مشورت با هم. (ناظم الاطباء). رجوع به قوریلتای شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است جزء دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران دارای 684 تن سکنه. آب آن از چشمه و زهاب رود خانه محلی و محصول آنجا غلات، یونجه، لبنیات، گردو و میوجات است. عده ای از سکنه برای تأمین معاش به تهران ومازندران میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
هورامان. مشهور بشهر اورامان. ده مرکز قدیمی بخش اورامان فعلاً جزء بخش زرآب شهرستان سنندج دارای 1350 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا انواع میوجات و مختصر گندم، جو، ذرت. شغل اهالی باغبانی، گله داری، نجاری، آهنگری، شال بافی، جاجیم و گلیم بافی. راه مالرو و صعب العبور دارد. قلعه خرابه ای معروف به پیر رستم در آنجاست و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اورمان
تصویر اورمان
اشکال و زحمت و رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولان
تصویر اولان
ترکی شونده
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی روغنک ماده ایست که در روغنهای چرب مانند روغن زیتون و پیه و چربی وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار