جدول جو
جدول جو

معنی اورتی - جستجوی لغت در جدول جو

اورتی
در مقام نفرین، مایه ی عبرت، بی حساب و کتاب، زشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیماری ای که به واسطۀ اختلال عمل کلیه ها و زیاد شدن مقدار اورۀ خون تولید می گردد و عوارض آن تهوع، سردرد، بی اشتهایی، خواب آلودگی، کدورت دید، تشنج و اغما است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
از رنگ های ترکیبی مانند رنگ چهره یا سرخ روشن، سفید مایل به سرخ، گلی، دارای چنین رنگی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
منسوب به صورت، سپید که به سرخی زند. سرخ و روشن همچون رنگ صورت
لغت نامه دهخدا
این کلمه در آثار مورخانی از قبیل پولیب و استرابون به طوایف کرد اطلاق شده است، (از تاریخ کرد تألیف رشیدیاسمی)، رجوع به همان مأخذ ص 93، 95، 159 و 160 شود
لغت نامه دهخدا
(چُ)
دهی است از دهستان جنت رودبار بخش رامسر شهرستان تنکابن. 420 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار. محصولاتش غلات، لبنیات، گردوو سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
آئورت. آورطی. ام الشرائین. ارطی. دبر. شریانی که از بطن ایسر قلب بوسیلۀ شریانهای دیگر، خون سرخ بهمه اعضاء رساند. و آن بر دو قسمت است آورتی بطنی و آورتی صدری، و آورتی صدری را وتین گویند
لغت نامه دهخدا
(وِ)
میجر راورتی. از خاورشناسان نامی انگلستان بوده و طبقات ناصری را از پارسی بانگلیسی ترجمه کرده است و این کتاب در لندن بسال 1873 و 1881 میلادی چاپ شده است. وی یکی از گرانبهاترین نسخ مجمل التواریخ و القصص را داشت که پس از مرگش امناء اوقاف گیب آن نسخه را از زن بیوۀ او خریداری کردند. (از تاریخ ادبی ایران تألیف براون ج 3 ص 248 و 477) (چهار مقاله تعلیقات دکتر معین ص 231 و232). و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 3ص 953 شود
لغت نامه دهخدا
سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورسی
تصویر اورسی
روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
نمایی، سرخابی از رنگ ها رنگ سفید که به سرخی زند: برای عروس یک پیراهن صورتی با گلهای سرخ دوخته بودند. توضیح چون رنگ گلی را بیشتر کنند و مختصری رنگ بنفش به آن اضافه کنند صورتی خوشرنگ به دست می آید، ظاهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
سرخ روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
لون القرنفل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
Pink, Pinkness, Rosy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rose, roseur, rosé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, rosado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
ชมพู , สีชมพู , สีชมพู
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
розовый , розоватость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, Rosa, rosig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
рожевий , рожевість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
różowy, różowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
صورتی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
صورتی , گلابی رنگ , گلابی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
গোলাপী , গোলাপি রঙ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
waridi, rangi ya waridi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, rosatura, rosato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
pembe, pembelik, gül pembesi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
ピンク , ピンク色 , バラ色の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
粉色的 , 粉红色 , 玫瑰色的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
ורוד , וָרוֹדִיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
분홍색의 , 분홍색 , 장미색의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
merah muda, kemerahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
गुलाबी , गुलाबीपन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, rosado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
roze, rozeachtig
دیکشنری فارسی به هلندی