شتر سپید سرخ موی. ج، عیس. (ناظم الاطباء). یکی از عیس، یعنی شتران سپید سرخ موی. مؤنث: عیساء. (منتهی الارب). از رنگهای شتران هرگاه سپیدی رنگ مخلوط باشد و به اشقر بزند، آنرا اعیس گویند و مؤنث آن عیساء است. (از صبح الاعشی ج 1 ص 33)
شتر سپید سرخ موی. ج، عیس. (ناظم الاطباء). یکی از عیس، یعنی شتران سپید سرخ موی. مؤنث: عیساء. (منتهی الارب). از رنگهای شتران هرگاه سپیدی رنگ مخلوط باشد و به اشقر بزند، آنرا اعیس گویند و مؤنث آن عیساء است. (از صبح الاعشی ج 1 ص 33)
تخمی است که آن را بشیرازی تخم دلاشوب گویند. (آنندراج). تخمی است که آن را بشیرازی تخم دل آب شو گویند و بعربی حب الفقد خوانند. (هفت قلزم). تخم دل آشوب که حب الفقد گویند. (ناظم الاطباء). بیونانی پنجنگشت نامند. (فهرست مخزن الادویه). اثلق است. (اختیارات بدیعی نسخۀ خطی) ، بجوش آوردن دیگ را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دیگ را جوشانیدن. (از اقرب الموارد). جوشانیدن دیگ. (تاج المصادر بیهقی) ، دمیدن بوی، خون برآوردن زخم. (آنندراج)
تخمی است که آن را بشیرازی تخم دلاشوب گویند. (آنندراج). تخمی است که آن را بشیرازی تخم دل آب شو گویند و بعربی حب الفقد خوانند. (هفت قلزم). تخم دل آشوب که حب الفقد گویند. (ناظم الاطباء). بیونانی پنجنگشت نامند. (فهرست مخزن الادویه). اثلق است. (اختیارات بدیعی نسخۀ خطی) ، بجوش آوردن دیگ را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دیگ را جوشانیدن. (از اقرب الموارد). جوشانیدن دیگ. (تاج المصادر بیهقی) ، دمیدن بوی، خون برآوردن زخم. (آنندراج)