- اهضم
- باریک میان درشت دندان
معنی اهضم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب بی ستاره سیاه شب تشنه: مرد
بزرگ سر
میله آهنی محکمی است چون محوری بنام محور اتکا با یک نقطه اتکا و بوسیله اهرم با قوه کمتری میتوان اجسام سنگینی را بحرکت درآورد
دندان شکسته
ستمدیدگی، خشمگینی، گردن نهادن
حل کنندۀ غذا در معده، هضم کننده
گوارنده، هضم کننده طعام
میله ای با مقطع معمولاً تخت که محور آن خمیدگی دارد و از آن برای بارهای سنگین در فواصل کوتاه استفاده می شود
برجسته ترین
خشم گرفتن، غضب کردن
ضرورتر، مهمتر
مهم تر، اهمیت دارتر، کار سخت تر و ضروری تر
تحلیل غذا در معده، گوارش
واحد اندازه گیری مقاومت الکتریکی. از نام گئورک اهم فیزیک دان معروف آلمانی (۱۷۸۷ی۱۸۵۴) گرفته شده
تحلیل غذا در معده و درآوردن آن به صورتی که قابل جذب باشد، گوارش
Digestion
digestão
digestión
trawienie
пищеварение
травлення
spijsvertering
Verdauung
digestion
digestione
sindirim