جدول جو
جدول جو

معنی انیسون - جستجوی لغت در جدول جو

انیسون
گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگ های باریک خوش بو شبیه شبت، گل های سفید و چتری، تخم های ریز، سبز رنگ و معطر، جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال می شود، در نفخ معده، دل درد، سوء هضم، تشنج، ضعف قوای دماغی، درد سینه و بواسیر نافع است، بادیان رومی، رازیانۀ رومی، زیرۀ رومی
تصویری از انیسون
تصویر انیسون
فرهنگ فارسی عمید
انیسون(اَ)
گیاهی که دانه های بسیار معطری دارد ولی با دانه های رازیانه غالباً مخلوط میشود. دانه های رازیانه دارای هشت شیار و دانه های انیسون که معمولاًآن را بادیان رومی میگویند دارای ده شیارند (بادیان ختایی غیر از آن است). (گیاه شناسی گل گلاب ص 235). بذررازیانۀ رومی است و در آن حلاوت است و گرمتر است ازنبطی. (قانون بوعلی سینا کتاب دوم چ تهران ص 154). بادیان رومی. (نزهه القلوب). قسمی از بادیان رومی که زنبان و زنپان (زنیان) نیز گویند. (ناظم الاطباء). و آن را بعربی حلوه خوانند. (آنندراج). کمون الحلو. (منتهی الارب). و رجوع به دزی ج 1 ص 43 و تذکرۀ ضریر انطاکی و تحفۀ حکیم مؤمن و نیز رجوع به رازیانه شود، ظاهراً به معنی فضله و پیخال مرغان شکاری و بالخصوص باز. فضلۀ مرغان شکاری را اهار گویند. (از بازنامۀ نسوی) : وچون به وقت برخاستن اهار نکند نقصانی پدید آید. (نوروزنامه ص 98)
مقاومت و اعتراض.
لغت نامه دهخدا
انیسون
یونانی تازی شده رازیانه رومی ازگیاهان گیاهی از تیره چتریان که یکساله است و ارتفاعش تا 50 سانتیمتر میرسد. برگهایش بشکل شبت و گلهایش چتری و میوه اش کوچک است و عطر تندی دارد رازیانج شامی بادیان رومی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندرون
تصویر اندرون
درون، میان و داخل چیزی، باطن، ضمیر، خانه و حیاطی که عقب حیاط بیرونی ساخته شده و مخصوص زن و فرزند و سایر افراد خانوادۀ صاحبخانه بود، اندرونی، (حرف اضافه) در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انیران
تصویر انیران
در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر نکاح، روز سی ام از هر ماه خورشیدی، برای مثال سفندارمذماه رفته تمام / به روزی که خوانی انیرانش نام ی در این روز زردشت پاکیزه دین / درآمد سوی حد ایران زمین (زراتشت بهرام - لغت نامه - انیران)
غیر ایرانی، غیر ایران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتیمون
تصویر انتیمون
آنتیموان، فلزی سفید و درخشنده که در معدن به صورت ترکیب با گوگرد به دست می آید و در ساخت حروف چاپ، طب و داروسازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایرسون
تصویر ایرسون
طلق، زرورق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انیسان
تصویر انیسان
سخن دروغ، گفتار بیهوده، خلاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افیلون
تصویر افیلون
درمنۀ کوهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغلیسون
تصویر اغلیسون
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، نوسه، تویه، توبه، آفنداک، شدکیس، آژفنداک، آلیسا، سویسه، آزفنداک، آدینده، ترسه، تیراژی، سرکیس، نوس، نوشه، ایرسا، سدکیس، رخش، قوس و قزح، کرکم، تربسه، تربیسه، سرگیس، تیراژه، درونه، سرویسه، کلکم، قزح
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
رجوع به انیسون شود، خشک گیاه یازردگیاه یافتن زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خشک یافتن زمین. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
نشاسته. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، در قرابادین، از یادداشت مؤلف). شاید محرف املون باشد
لغت نامه دهخدا
انیسون، (ناظم الاطباء)، رجوع به انیسون شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
انتیموان. رجوع به انتیموان شود.
- انتیمون مقیی، عبارتست از طرطرات پتاس و انتیمون. (ناظم الاطباء) ، دو مؤنث. دو زن. دو دختر: یوصیکم اﷲ فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین. (قرآن 11/4) ، اندرز میکند خدای شما رادر کار فرزندان شما پسر را چند بهرۀ دو دختر. (کشف الاسرار ج 2 ص 430). و رجوع به انثی و انثیان شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
نام پرنده ای که رنگش هر بار که در آب غوطه زند برنگی دیگر نماید. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
تمسخر. استهزاء. مسخرگی. بذله، چوب خوشۀ خرما. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اریس
لغت نامه دهخدا
(اِرْ ری)
جمع واژۀ ارّیس
لغت نامه دهخدا
(اَ)
یعضید. خندریلی. سرالیهالحمار. (یادداشت مؤلف). علف خبرکش. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به خندریلی و یعضید شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
روحانی مصری مخاطب دو نامه از فرفوریوس. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 98). نام او را انابو و انابونا نیز ضبط کرده اند. رجوع به فهرست ابن الندیم و تاریخ الحکمای قفطی شود
لغت نامه دهخدا
طبیبی ازشاگردان بقراط بوده است، (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(تِ سُنْ)
آلفرد (لرد). از شاعران بزرگ دورۀ ملکه ویکتوریاست (1809- 1892 میلادی). وی در سامرزبای متولد شد و گویندۀ منظومه های شاه و انوخ آردن است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قسیسون
تصویر قسیسون
جمع قسیس، ازسریانی کشیشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنیسین
تصویر فنیسین
فرانسوی فنیقی: پنیسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانسون
تصویر شانسون
فرانسوی ترانه، ژاژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرسون
تصویر ایرسون
یونانی تازه شده (زرورق) برفک طلق زرورق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
باطن، درون، داخل چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امیرون
تصویر امیرون
علف خبر کش گل قاصدک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیسون
تصویر الیسون
لاتینی سنبل زرد از گیاهان (سنبل و زمبل پارسی است) سنبل زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیران
تصویر انیران
خارجی، غیر ایرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیران
تصویر انیران
غیر ایرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیران
تصویر انیران
نام فرشته ای در دین زردشتی، نام روز سی ام از هر ماه خورشیدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
((اَ دَ))
داخل، درون، باطن، ضمیر، حرمسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیسان
تصویر انیسان
((اَ نِ))
افسانه، گفتار و سخن بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
ضمیر، داخل
فرهنگ واژه فارسی سره