از خود برگشتن و برگردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انصراف. (از اقرب الموارد) ، افسانه و سرگذشت گفتن، از سر گرفتن حکایت و افسانه را، حساب کردن و قیاس کردن، نقش کردن و تصویر کشیدن، کندن و تراشیدن و حجاری کردن. (ناظم الاطباء). ورجوع به انگاردن و انگار و انگاشتن شود
از خود برگشتن و برگردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). انصراف. (از اقرب الموارد) ، افسانه و سرگذشت گفتن، از سر گرفتن حکایت و افسانه را، حساب کردن و قیاس کردن، نقش کردن و تصویر کشیدن، کندن و تراشیدن و حجاری کردن. (ناظم الاطباء). ورجوع به انگاردن و انگار و انگاشتن شود
متغیر شدن آب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بگشتن آب. (از یادداشت مؤلف) ، اثر کردن زخم و جراحت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اثرگذاشتن زخم در کسی. (از اقرب الموارد) ، خود را در خطر افکندن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). خویشتن در کاری خطرناک افکندن. (تاج المصادر بیهقی). یقال: اندب نفسه و بها، اذا خاطر بها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
متغیر شدن آب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بگشتن آب. (از یادداشت مؤلف) ، اثر کردن زخم و جراحت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اثرگذاشتن زخم در کسی. (از اقرب الموارد) ، خود را در خطر افکندن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). خویشتن در کاری خطرناک افکندن. (تاج المصادر بیهقی). یقال: اندب نفسه و بها، اذا خاطر بها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)