- انکثاب
- فراهم آوردن ریخته شدن
معنی انکثاب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پراشیدن
آشوب، دگردیسی، واگشت، جنبش، دگرگونی
گماشتگی، گماشتن، گمایش، به کار گماری
گزینش، گزینه
کشیده شدن
پراکنده شدن چون پیام چون گرد
خوی ریختن
سوراخدار شدن رخنه یافتن
روان شدن: خون یاآب
پی در پی رسیدن
تاراج کردن به زور گرفتن
در رنج افتادن به سختی افتادن کمان بردوش افکندن
نقاب زدن
برپاشدن، به کاری قیام کردن، منصوب شدن
آویختن، هیزم چیدن، هیزم گرد آوردن
باز بستن خود را به کسی، نسبت داشتن، وابستگی
کشور یاری پشتیبانی و یاری دادن به کشور وا پس مانده
برگزیدن، انتخاب کردن، نخبه کردن، برگزیدن چیزی
گریستن سخت موییدن
گم و نیست شدن
ریختن آبگونه (مایع) گریستن ریختن، ریخته شدن
کشیدگی روان شدن
کشیده شدن بیرون رفتن
دندان نمودن، کند شدن، نرم درخشیدن
باز ایستادن از انجام کاری
در خود پیچیدن
ترنجیده شدن، بر گردیدن باز گشتن
برگردیدن رنگ، شکست خوردن، گراییدن، باز گشتن
برهنه و آشکار شدن، ظاهر شدن، دور شدن غم، گشادگی
بی بیمی بی ترسی کنده شدن پوست
پراکنده گشتن
گرفتن خورشید
شکسته شدن، شکست
شتافتن، نیک دویدن، فرود ستاره