- انمیاث
- آب ساییدگی آب شستگی
معنی انمیاث - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گداختن روغن
جدا گشتگی
بر آماسیدن از خشم
پیغمبران، پیامبران
فریاد در موقع دادخواهی
درآمیختن، درنگی کردن، فربه شدن، بند کردن، توانا شدن
دو گوش دوخایه (بیضه)
برانگیخته شدن
کوس بستن باز
دل زدگی، ترنجیدگی - انقباض)
گردآمدن، گرایش گروش، کرانجیگری (بی طرفی) گرد آمدن پیوسته شدن، گراییدن
برگزیدن
درآویخته شدن در آویزیدن، دور گردیدن
دست ناویدن، گرفتن، آورد و برد
پی در پی رسیدن
گسستن پیمان، گسستن ریسمان، ریش ریش شدن بر گشتن از حاجت خود، گسسته شدن (ریسمان پیمان)، شکافتن، آهنگ پیوند کردن کوکب سفلی یا کوکب علوی، و پیش از آنکه تمام شود این سفلی راجع شود و باز گردد و آن پیوند شکافته آید
شتافتن، کندن
چیزی را گرفتن
بیرون آوردن، آماسیدن، پیدا شدن فربهی
کاویدن به دست، آشکار کردن پنهان، دامن بر چیدن
سرازیر شدن خوی (عرق)، مس مس کردن در خرید
جمع نبی، پیامبران، وخشوران، پیغمبران
آزار رسانی، بیرون رفتن، از دست افتادن
کلان شکمی، شکم افتادگی
درگیری درافتادن، بی اندیشه به کاری درآمدن کار بی اندیشه
آردم از گیاهان
پنهان شدن ماه کاهیده گشتن
گیاهی از تیره ّ چتریان که علفی است و پایا میباشد. این گیاه در اکثر صحاری ایران فراوانست. ارتفاعش 2 تا 5، 2 متر و ریشه اش راست و ستبر است ابر کبیر حلتیت انجدان انگوزاکما انگیان
ریزش چاه
گردن دادن، کشیده شدن
شکشستگی شکسته شدن از اندوه
دوتا شدن چوب
گردن نهادگی فرمانبرداری فرمانبردار شدن فرمان بردن