جدول جو
جدول جو

معنی انمی - جستجوی لغت در جدول جو

انمی
(اَ نِ)
بیماری کم خونی که فقرالدم نیز گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
انمی
(اُ می ی)
توشک و نهالی آگنده بکاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
انمی
(اَ ما)
نامی تر، اشک ریختن چشم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامی
تصویر نامی
(پسرانه)
منسوب به نام، مشهور، معروف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
مربوط به اتم مثلاً انرژی اتمی، ویژگی نوعی سنگ مصنوعی گران قیمت که در جواهرسازی به کار می رود مثلاً نگین اتمی
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
محدثی است که به جد خود محمد غانم الغانمی نسبت داده شده است. محمد غانم از افاضل عصر خویش بوده و دیوان شعرش در همه جا شهرت داشته است. (انساب سمعانی ورق 406). محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(نِ)
الکانمی نام شاعری است از سیاهان. (از معجم البلدان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
منسوب به کانم. رجوع به کانم شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
غنیمت برنده. رجوع به غانمیان شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
قریه ای است بفاصله 32 هزارگزی جنوب شرق حکومت درجۀ اول آنچه مربوط بحکومت کلان شبرغان و متعلق بولایت مزارشریف و واقع بین خط 66 درجه و 22 دقیقه و 29 ثانیۀ طول البلد شرقی و خط 36 درجه و 49 دقیقه و 46 ثانیۀ عرض البلد شمالی. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
نام قسمی هندوانۀ بیضوی شکل با تخمهای کوچک و پوست سبز میباشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندی
تصویر اندی
امیدواری، تعجب و شگفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنمی
تصویر تنمی
بلند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشی
تصویر انشی
بر گرفته از انشا خوش نوشته خوش سروده ممال (انشا) : (چو روز جلوه انشاد را وی شعرم ببارگاه در آرد عروس انشی را)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفی
تصویر انفی
زداینده تر، باز دارنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تنها بس فاش کردن سخن بطرز سخن چینی، نمو دادن گوالانیدن، بالیدگی نمو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انمر
تصویر انمر
خجک دار (خجک خال) آلاپلنگی، ستور پیسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انمس
تصویر انمس
تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انمط
تصویر انمط
روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انهی
تصویر انهی
نهی کننده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیم
تصویر انیم
آفریده
فرهنگ لغت هوشیار
درونی بخش درونی اندام مردمی آدمی آدمی مردم مقابل جنی خو گرفته خو گیر همدم دمساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انثی
تصویر انثی
ماده، زن، اناث، مادینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انای
تصویر انای
دورتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجی
تصویر انجی
انجیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمی
تصویر اعمی
کور و نابینا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنمی
تصویر آنمی
فرانسوی کم خونی از بیماریها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
منسوب به اسم، معروف با اسم و رسم صاحب اسم و عنوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازمی
تصویر ازمی
منسوب به ازم و گروهی بدان نسبت دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمی
تصویر ارمی
منسوب به ارم زبان منسوب به قوم ارم زبان قدیم سوریه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اتم مربوط به اتم یا بمب اتمی. بمبی که با نیروی اتم منفجر میشود. یا دانشمند اتمی. دانشمندی که درباره اتم و نیروی آن تحقیق و تجربه میکند. یا نیروی اتمی. نیرویی که از اتم حاصل میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانمی
تصویر خانمی
((نُ))
ویژگی زنی که دارای شخصیت و بزرگواری و بزرگ منشی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامی
تصویر نامی
معروف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنمی
تصویر آنمی
کم خونی
فرهنگ واژه فارسی سره