جدول جو
جدول جو

معنی انفثاث - جستجوی لغت در جدول جو

انفثاث
شکشستگی شکسته شدن از اندوه
تصویری از انفثاث
تصویر انفثاث
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از بیخ بریدن از بیخ کندن بن کنی از بیخ و بن بر کندن بریدن از بن بریدن بیخ بر کردن استیصال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتثاث
تصویر ارتثاث
فراهم آوردن، جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
نا پیوستگی، جدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انفجار
تصویر انفجار
پکش، پکیدن، تراکش، ترکش، ترکیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انبعاث
تصویر انبعاث
برانگیخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبثات
تصویر انبثات
پراکنده شدن چون پیام چون گرد
فرهنگ لغت هوشیار
گسستن پیمان، گسستن ریسمان، ریش ریش شدن بر گشتن از حاجت خود، گسسته شدن (ریسمان پیمان)، شکافتن، آهنگ پیوند کردن کوکب سفلی یا کوکب علوی، و پیش از آنکه تمام شود این سفلی راجع شود و باز گردد و آن پیوند شکافته آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقاث
تصویر انتقاث
شتافتن، کندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتعاث
تصویر انتعاث
چیزی را گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتجاث
تصویر انتجاث
بیرون آوردن، آماسیدن، پیدا شدن فربهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتباث
تصویر انتباث
کاویدن به دست، آشکار کردن پنهان، دامن بر چیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندلاث
تصویر اندلاث
درگیری درافتادن، بی اندیشه به کاری درآمدن کار بی اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انمیاث
تصویر انمیاث
آب ساییدگی آب شستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکثاب
تصویر انکثاب
فراهم آوردن ریخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفلاق
تصویر انفلاق
پاره پاره گشتن شکافتگی شکافته شدن، شکافتگی. شکافته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفلاع
تصویر انفلاع
ترکیدن، بریدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفلات
تصویر انفلات
در گذشتن مردن جان سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
از جا در درفتن، از هم جدا شدن، انفصال، آزاد گشتن جدایی از هم جدا شدن جدا افتادگی، رها شدن آزاد شدن از هم جدا شدن جدا گردیدن رها شدن آزاد گشتن، جدایی، جمع انفکاکات. یا انفکاک قوی. جدایی قوای فعاله مملکت از یکدیگر مثلا انفکاک قوای سیاسی از روحانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفقال
تصویر انفقال
کوپلگی کلون شدن، بازگشتن، به دنبال کار خود رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفقاع
تصویر انفقاع
خشک شدن، بازایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفغار
تصویر انفغار
گشودگی لبان، شکفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفعال
تصویر انفعال
شدن کار، اثر پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفطام
تصویر انفطام
باز ایستادن، به پایان رسیدن، باز گرفتن چون کودک را از شیر
فرهنگ لغت هوشیار
شکافتن شکافتگی آغاز رویش شکاف خوردن بر خود شکافتن کافتن کفتن، شکاف خوردگی شکافتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفضاح
تصویر انفضاح
رسواشدن بی آبرویی
فرهنگ لغت هوشیار
روشن شدن کران (افق)، سر باز کردن پیله (دمل تازی معین)، سست شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصام
تصویر انفصام
جدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصال
تصویر انفصال
جدا شدن، انقطاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفصاد
تصویر انفصاد
روان شدن چون خون، ترک خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفشاش
تصویر انفشاش
نشستن آماس بیرون رفتن باد سستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفساد
تصویر انفساد
تباه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
به هم خوردگی، باز افکندگی، برانداختگی، کشیده شدن تا دور دست بر انداخته شدن بهم خوردن بر هم زده شدن (عقد بیع یا نکاح) کار باز افتادن، بهم خوردگی باز افکندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفساح
تصویر انفساح
گشاده دل شدن، فراخ شدن، گشاده گردیدن جای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انفراق
تصویر انفراق
جدا گشتگی
فرهنگ لغت هوشیار