جدول جو
جدول جو

معنی اندرومیدا - جستجوی لغت در جدول جو

اندرومیدا(اَ)
یکی از صور فلکی شمالی مراءه المسلسله. ناقه. (فرهنگ فارسی معین، اعلام) : بیستم صورت اندرومیدا. و نیز او را المراءه التی لم تربعلا خوانند أی آن زن که شوی ندیده است و نیز او را مسلسله خوانند ای بزنجیر بسته. (التفهیم ص 93). درآثارالباقیه (جدول مقابل ص 357) ’اندرومیذا’ است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ وَ مَ)
رمیدن:
سمندش چو آن زشت پتیاره دید
شمید و هراسید و اندررمید.
اسدی.
و رجوع به رمیدن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دمیدن. فوت کردن در چیزی:
نونداسب او بوی اسبان شنید
خروشی برآورد و اندردمید.
فردوسی.
همه را بکوبند و بپزند و اندردمند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). صفت دارویی که اندردمند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به دمیدن شود
لغت نامه دهخدا