- انخیاس
- کوس بستن باز
معنی انخیاس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واپس ماندن سپس ماندن بازگشتن
دگرگونی آب
جمع خیس، انبوه درختان بیشه ها
جمع سخی، جوانمردان، جمع سخی بخشندگان سخاوتمندان جوانمردان
بازتاب، بازخورد، پژواک
پیغمبران، پیامبران
دو گوش دوخایه (بیضه)
پراکنده شدن، رفتن آب به زمین
گیاهی از تیره گاو زبانیان که در سراسر دنیا پراکنده اند. ریشه این گیاه سرخ رنگ است و گونه های مختلف آن سابقا در تداوی استعمال میشده انخسا حالوما حالوم القانت
گلو گرفته شدن، خفه شدن
فرو نشستن آماس
تباهی
بر کنده شدن، از جا در رفتن
به نشیت افتادن، پست شدن، فرو نشستن
کور شدن چشم، ناپدید شدن، ماه گرفتگی
شکافته شدن، بریده شدن، به پایان رسیدن، نابود شدن از میان رفتن
در سخن ماندن
لاغر شدن تن آدمی
فریفته شدن، فریب خوردن
دل زدگی، ترنجیدگی - انقباض)
گردآمدن، گرایش گروش، کرانجیگری (بی طرفی) گرد آمدن پیوسته شدن، گراییدن
پوسیدن افتادن: دندان، فرور یختن، بریده شدن
برگزیدن
درآویخته شدن در آویزیدن، دور گردیدن
دست ناویدن، گرفتن، آورد و برد
پی در پی رسیدن
گزیدن به دندان گزیدن آک شمردن
سرنگون افتادن، نگونسار شدن، واژگون شدن
سرنگونی بدبیاری
سرازیر شدن خوی (عرق)، مس مس کردن در خرید
جمع نبی، پیامبران، وخشوران، پیغمبران
آزار رسانی، بیرون رفتن، از دست افتادن
کلان شکمی، شکم افتادگی