- انحنا
- کمانش، خمیدگی
معنی انحنا - جستجوی لغت در جدول جو
- انحنا
- کجی، دولایی، خمیدگی، چفتگی، خمیده شدن، کوژ پشت شدن، خمش، کج گردیدن، اعوجاج، خمیدگی خط
- انحنا
- خمیده شدن، کج شدن، خمیدگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز گردیدن، به ناز رفتن، دو تایی شدن، واگردیدن
گرانباری: ازبیماری
دو تا شدن، باز گردیدن
جمع حنو، کنارها و سوی ها
جمع نحو. سویها گوشه ها، راهها روشها، مثلها مانندها
کوژ پشت، خمیده تر
نحوها، روش ها، شیوه ها، طرزها، در علم زبانشناسی مجموعه قواعدی که درباره آرایش کلمات برای ساخت جمله یا عبارت بحث می کند، جمع واژۀ نحو
اطراف و جوانب
احنای سینه: کنایه از باطن، ضمیر
احنای سینه: کنایه از باطن، ضمیر
خم پذیر خمیدنی
изгибистый
вигнутий
kręcony
curvado
gebogen
berlekuk
منحنيٌّ
वक्राकार
yenye mviringo