- انحصار
درگنجیدن در چیزی، محدود بودن، در علم اقتصاد اختصاصی بودن مالکیت چیزی یا امتیاز کاری یا فروش کالایی به کسی یا مؤسسه ای معین
معنی انحصار - جستجوی لغت در جدول جو
- انحصار(اِ)
کوتاه شدن و درگنجیدن در چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- انحصار
دربستگری تنها فروشی دربست، کوتاه شدن در گنجیدن، در تنگنا افتادن، کوتاهی در تنگنا افتادن، محدود بودن مخصوص بودن امری بکسی یا موسسه ای، محدود کردن ساخت توزیع یا فروش چیزی بدولت یا موسسه و یا شرکتی: انحصار دخانیات انحصار فروش مشروبات الکلی، محدودیت، جمع انحصارات
- انحصار((اِ حِ))
محدود بودن، مخصوص بودن کاری، به کسی یا شرکتی
- انحصار
ویژه سازی
- انحصار
اختصاص، تحدید، تخصیص، منحصر، انفراد، محدودیت
- انحصار
احتكارٌ
- انحصار
Exclusiveness, Exclusivity, Monopolization
- انحصار
exclusivité, monopolisation
- انحصار
esclusività, monopolizzazione
- انحصار
انحصار , اجارہ داری
- انحصار
исключительность , монополизация
- انحصار
Exklusivität, Monopolisierung
- انحصار
ексклюзивність , монополізація
- انحصار
ekskluzywność, monopolizacja
- انحصار
排他性 , 垄断
- انحصار
انحصار، وابستگی، اتّکا
- انحصار
একচেটিয়াধিকার , একক মালিকানা
- انحصار
exclusividad, monopolización
- انحصار
ubinafsi, umiliki wa pekee
- انحصار
özelik, tekelleşme
- انحصار
배타성 , 독점
- انحصار
排他性 , 独占
- انحصار
ייחודיות , מונופוליזציה
- انحصار
exclusividade, monopolização
- انحصار
eksklusivitas, monopolisasi
- انحصار
ความพิเศษ , การผูกขาด
- انحصار
exclusiviteit, monopolisatie
- انحصار
विशिष्टता , एकाधिकार
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آماسیدن پوست فرود آمدن روان شدن پایین آمدن فرو شدن فرود آمدن بنشیب آمدن، فرود آمدگی
