جدول جو
جدول جو

معنی انجزه - جستجوی لغت در جدول جو

انجزه
تخمی است که در تداوی بکار برندش. (از مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انجره
تصویر انجره
گزنه، گیاهی علفی و خودرو از خانوادۀ نعنا دارای با برگ های کرک دار که در صورت تماس با آن ماده ای اسیدی ترشح می کند و مصرف خوراکی و درمانی دارد،
فرهنگ فارسی عمید
(اَ جَ شَ)
غلامی بود سیاه از آن رسول اکرم و آواز حداء را خوب میخواند و برخی گفته اند مخنث بود. و رجوع به الاصابه فی تمییزالصحابه ج 1 ص 68 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ رَ)
گزنه. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد و انجرۀ حرشاء و انجرۀ سوداء شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ رَ / رِ)
گزنه. (ناظم الاطباء). نباتی است که آنرا نبات النار گویند و تخم آنرا قریض خوانند و تخم آن مستعمل است. سه درم آنرا با شیرتازه بخورند قوت باه دهد و بکوبند و با عسل بر قضیب مالند سطبر گرداند. (برهان قاطع) (آنندراج). گیاهی است تند که چون بعضوی رسد بگزد و بلغت دری طبری آنراگزنه گویند یعنی میگزد و در آن ولایات بسیار است. (انجمن آرا). ارباسیوس گوید انجره اقالیقی گویند و به تازی او را قریض گویند... در نواحی جرجان بر لبهای جو بسیار بود و هرگاه عضوی بدان سوده شود خارش و سوزش در آن عضو افتد و اهل جرجان از آن نوعی طعام سازند و قسیطا گوید اگر کسی به افراط انجره را بر اعضا بمالد بمیرد و تخم انجره خرد باشد و پهن و صیقل و ازرق باشد و بعضی آنرا بتخم کتان تشبیه کرده اند... مقوی باه بود و بلغم براند و بروسینه را از اخلاط پاک سازد. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی نسخه خطی). بعربی قریض و بلغت دارالمرز گزنه و بترکی کجیت و بهندی اتنکن و بلاتینی ارتیک پریوم و بلغت گیلان هرتیکه گویند. نباتی است بر آن پرتشریف انبوه و پرخار و ریزه و خارهای ساق آن ظاهرتر و چون ملاصق بدن شود باعث حمرت و سوزش و خارش گردد گل آن زرد و تخم آن نرم و براق و با اندک پهنی و مایل بتیرگی است... (از مخزن الادویه). قریص. حریق. (لکلرک). حریق. قریس. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
جمع واژۀ نجی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). همرازان. (یادداشت مؤلف). و رجوع به نجی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جِ دَ)
جمع واژۀ نجود. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زمینهای بلند. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(اَ گُ زَ / زِ)
حلتیت. حلتیث. حلتیت المنتن. انقوزه. و آن شیرۀ ساق گلپر باشد که چون افیون از خشخاش به تیغ زدن حاصل کنند. (یادداشت مؤلف). خیل. (منتهی الارب) :
بوی اخلاص و نفاق و بیمزه
هست ظاهر همچو عود و انگزه.
مولوی (مثنوی) ، قسمی گل زینتی و طبی. دیژیتال دارای گلهای ارغوانی رنگ است و در آن الکالوئیدی بنام دیژیتالین است که در امراض قلبی بکار می رود. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 245)
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ)
منجزتر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَهْ)
پرهیزگارتر.
لغت نامه دهخدا
تصویری از انجره
تصویر انجره
گزنه دو پایه. گزنه سوزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منجزه
تصویر منجزه
مونث منجز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجز
تصویر انجز
پارسی تازی شده لنگر
فرهنگ لغت هوشیار
گندمی که درشت آرد شده باشد، قورمه کردن یا خردخرد کردن، بلغور، کوفته
فرهنگ گویش مازندرانی